۰۸ آذر ۱۳۸۸

امیر فرشاد ابراهیمی، سایت توسل و چند سؤال

در بخش نظرات درد دل مدیرسایت توسل:
http://syavash.com/portal/users/siavash/blogs/tavasol-com-site-fa

امیر فرشاد ابراهیمی :
پست شده در تاریخ 2009/11/12, 14:21:54
" آقای محمودیان ! ببینید در مطلب شما متاسفانه فراکنی های بسیاری بود ، شما سایت توسل را یک پروژه خصوصی و انفرادی نام نهادید که البته اینجور نیست و شواهد حاکی از آن است که این پروژه دولتی است ( البته پیشاپیش اعلام می کنم که من مدرکی در این باره ندارم وگرنه حتما منتشرش می کردم ) .چه بخواهیم چه نخواهیم باید قبول کرد که ما امروز در یک حکومت بسته دینی زندگی میکنیم و حتما اینرا کتمان نمی کنید که خواسته ها و دغدغه های مردم با آنچه که هرم حکومتی بیان می کنند بسیار بسیار فرق دارد ، ما امروز در نظامی بسر می بریم که همه چیز بسته و توقیف و یا تحت نظر است از اس ام اس گرفته تا مکالمات تلفنی و تا وبلاگ و .... خوب بدیهی است که ملت حتا برای بیان اعتراض خودشان هم که شده از هر روزنه ای ولو - سایت توسل - برای بیان حرفها و اعتراضات خودشان استفاده کنند ، من به عنوان کسی که در روزهای آخر عمر سایتتان افراد بسیاری را تشویق به بیان دعاها و اعتراضاتشان در توسل نموده ام حاضرم این بحث رادر عرصه های دیگر وبلاگستان هم با شما ادامه بدهم ، شما حق دارید ناراحت باشید اما اعتراضتان به اینکه چرا توسل را عرصه بیان اعتراضاتتان کردید را ندارید شما خودتان در توسل سبز - کودتا - موسوی - کروبی و جالب بود حتا اسم خودتان را هم فیلتر کرده بودید ! "

امیر فرشاد ابراهیمی:
پست شده در تاریخ 2009/11/12, 14:59:23
" شما اگر در یک اتاق آتش گرفته بودید و فقط یک در مثلا سالم مانده بود که نوشته بود رویش فقط برای استفاده پرسنل مثلا و شما پرسنل نبودید آیا از آن فرار نمی کردید ؟ این دقیقا همانی است که مردم برای بیان اعتراض و دعاهای سیاسی شان با سایت شما کردند و شما بجای جوابگویی و یا تحمل دیگران برداشتید صورت مسئله را پاک کردید و این دقیقا همانی است که سی سال است جمهوری اسلامی انجام می دهد . ببینید من اصلا به مسائل فنی سایتتان و باگها و ... کاری ندارم اصلا به این هم که این سایت تبلیغ خرافه میکرد و چه و چه کاری ندارم حرف من این است که گله از اینکه چرا آمدید در توسل حرف سیاسی زدید و یا حرف دلتان را زدید حرف بی معنی ای هست شما در را باز گذاشتید و گفتید بیائید دعا کنید خوب دیدی که دعاهای برتر هم همه برای رفتن خامنه ای و حکومتش بود ! چرا بستی آنرا ؟ آیا در دعاها و درد دهایمان با خدا هم باید خط قرمزها را در نظر بگیریم ؟ یا نکن با فیل بانان دوستی یا بنا کن خانه ای در خور فیل ! دوست عزیز نمی شود آرزو کرد بداخل آب رفت اما خیس نشد ، شما آمدی سایت زدی برای دعای خلق الله بعد برداشتی تا دعاها جهت دار شد بستی آنرا و حالا باز هم عنوان میکنی من بی طرفم من جهت خاصی ندارم و مستقل هستم و چرا دعای جهت دار کردید ؟ "


آقاپسر:
پست شده در تاریخ 2009/11/14, 02:52:32
" آقای امیر فرشاد ابراهیمی! ببینید، در مطلب شما متأسفانه فرافکنی های بسیاری بود. شما صحبت از شواهدی می کنید که حاکی از دولتی بودن این پروژه می کند و بعد در همانجا در پرانتز می نویسید که هیچ شواهدی در این باره ندارید؟؟؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم باید قبول کرد که ما امروز در یک حکومت بسته دینی زندگی میکنیم و حتماً این را کتمان نمی کنید که خواسته ها و دغدغه های مردم با آنچه که هرم حکومتی بیان می کنند بسیار بسیار فرق دارد، ایرانیان امروز در نظامی زندگی میکنند که همه چیز بسته و توقیف و یا تحت نظر است، از اس ام اس گرفته تا مکالمات تلفنی و تا روزنامه و وبلاگ و حتی سایت هایی مانند توسل. خوب بدیهی است که ملت حتی برای بیان اعتراض خودشان هم که شده از هر روزنه ای ولو، شبکه های تلویزیونی شاهنشاهی و یا وابسته به مجاهدین خلق و ... برای بیان حرفها و اعتراضات خودشان استفاده کنند. اگرچه من به هیچ عنوان مانند شما کسی را تشویق به چنین کاری نمیکنم، چون خودم هم هیچگاه چنین کاری نخواهم کرد، اما افرادی که چنین تصمیمی را می گیرند، کاملاً درک می کنم. آقای امیر فرشاد ابراهیمی، آیا شما به احترام به نظر دیگران و درخواست های آنها و رعایت قوانین معقول اعتقادی دارید؟ آیا مثلاً روزنامه اعتماد در ایران می تواند حقیقت را منتشر کند و بنویسد که مثلاً بیشتر مردم ایران با شرایط فعلی نظام مشکل اساسی دارند؟ نمی خواهد آن به قول شما دعاها و اعتراضات را چاپ کند. آیا این درخواستی معقول است از کسی که در ایران زندگی می کند (مثل مدیرمسئول روزنامه اعتماد و یا مدیر سایت توسل)؟ نمی دانم آیا شما حق دارید افراد بسیاری را تشویق به شکستن قوانین یک سایت شخصی بکنید یا خیر، اما شما مطمئناً حق ندارید از فیلتر کردن برخی کلمات در سایت توسل گلایه کنید، وقتی حتی کامنت های مطالب شما هم مستقیم منتشر نمی شود و شما با وجود اینکه در ایران زندگی نمی کنید، نظرات کاربران را مطالعه و پس از کنترل شخصی، منتشر می کنید که نشان از میزان اعتماد شما به کاربران فارسی زبان اینترنت است. "

آقاپسر:
پست شده در تاریخ 2009/11/14, 02:54:48
" مطمئناً برخی کاربران اینترنت، با هرگونه پس زمینه سیاسی و عقیدتی، از فضای اینترنت سوء استفاده می کنند و در سایت های مختلفی مانند سایت شما و یا سایت بالاترین یا توسل یا … اقدام به توهین و دشنام و … می کنند و یا قوانین آنها را رعایت نمی کنند. شما مانند سایت توسل اقدام به فیلتر کردن برخی کلمات نکردید، بلکه برداشتید کل صورت مسئله را پاک کردید، یعنی انتشار آزاد، مستقیم و فوری نظر بازدیدکنندگان را حذف کردید و این دقیقا همانی است که سی سال است جمهوری اسلامی انجام می دهد. ببینید من اصلا به مسائل فنی سایت توسل و باگها و ... کاری ندارم اصلا به این هم که این سایت تبلیغ خرافه میکرد یا نه و ... کاری ندارم حرف من این است که هرکسی حق دارد گله کند از اینکه چرا عده ای قوانین سایتش را رعایت نمی کنند. البته با شما موافقم که صاحب سایت توسل به کاربران فارسی زبان اینترنت بیش از حد اعتماد کرد و در را باز گذاشت و گفت بیائید دعا کنید. خوب دیدید که دعاهای برتر هم اکثراً برای رفتن خامنه ای و حکومتش بود! حال آیا متوجه شدید چرا سایت را بست؟ زیرا نمی خواست برود زندان و از طرفی هم نمی خواست کاربران اینترنت را مجبور کند در دعاها و درد دلهایشان با خدا هم خط قرمزها را به اجبار رعایت کنند! یا نکن با فیل بانان دوستی یا بنا کن خانه ای در خور فیل! دوست عزیز نمی شود اعلام کنی که از جمهوری اسلامی ایران و بسیج و دیگر همکاران قدیمت بریده ای، به دلیل عدم رعایت حقوق بشر و آزادی بیان و عدم اجرای حتی همان قانون اساسی پر از اشکال و … اما خودت افراد بسیاری را به عدم رعایت درخواست های یک شخص و قوانین یک سایت خصوصی دعوت کنی و حتی حق اعتراض و گله را هم به وی ندهی و از انتشار آزاد نظرات بازدیدکنندگان سایتت جلوگیری کنی. نمی شود آرزو کرد بداخل آب رفت اما خیس نشد ، شما آمدی وارد بازی دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر شدی، حداقل خودت ادعا می کنی، پس پای آن هم بایست و حتی به افراد مخالف خود هم حق گلایه و اعتراض بده. به افراد داخل ایران حق بده دوست نداشته باشند بروند زندان. به مردم داخل ایران حق بده روش مبارزه را خودشان انتخاب کنند (البته مطمئناً از تجربیات و اطلاعات شما استفاده خواهند کرد). "

۱۷ آبان ۱۳۸۸

بالاترینی ها یک عذرخواهی به سایت توسل بدهکار هستند

چند روز پیش از طریق بالاترین با سایت www.tavasol.ir آشنا شدم. سایت بسیار جالبی بود و از تفکر پشت آن خوشم آمد.
مطلبی هم در این خصوص در وبلاگم منتشر کردم با عنوان سانسور کلمه سبز حتی در دعاها!
انصافاً مطالبی که کاربران جدید پس از معرفی سایت توسل در بالاترین، در آن منتشر می کردند، دعا نبود. با ادب ترین نام برای این نوشته ها می تواند شوخی و توهین باشد.
این سایت هم ظاهراً وابسته به دولت یا نظام نبوده که کسی بخواهد بگوید در سرکوب خشن معترضین به طور حتی غیرمستقیم دست داشته است.
مطمئناً بسیاری از کاربرانی که تا پیش از این از این سایت استفاده می کرده اند، جزو نیروهای ریزش کرده نظام بوده اند یا جزو جنبش سبز بوده اند و شاید حتی در اعتراضات نیز شرکت کرده اند. همان خانم چادری یا حاج آقایی که با عصا در کنار ما ایستاده بود یا آن بسیجی بریده از ظلمی که از کنار خیابان زیرچشمی به ما نگاه می کرد.آیا فکر می کنید به این ترتیب آنها بیشتر ترغیب می شوند در همراهی یا ادامه همراهی جنبش سبز؟
این سایت برای انتشار دعا بود و در آن از کاربران درخواست شده بود حتی دعاهای سیاسی و نفرین نیز وارد نکنند. این سایت بقدری به کاربرانش اطمینان داشت و به آنها احترام می گذاشت که مطلب را به طور مستقیم منتشر می نمود و حتی نیاز به عضو شدن هم نبود.
البته برخی کلمات را سانسور می کرد، که به سادگی قابل دور زدن هم بود، اما سرانجامی که این سایت پیدا کرد نشان می دهد که مسئولین آن حق داشته اند این حداقل کنترل را اعمال کنند و یا به عبارتی بهتر، این حد کنترل هم برای سایتی که می خواهد در داخل ایران فعالیت کند کافی نیست.

من شخصاً از بسته شدن این سایت بسیار ناراحت شدم و از طرف خودم از مسئولین و کاربران سایت توسل عذرخواهی می کنم.
از تمام بالاترینی هایی که مانند من می اندیشند درخواست می کنم این مطلب را بالا ببرند.

۱۵ آبان ۱۳۸۸

بررسی 13 آبان و مراسم سبز آتی

13 آبان نقطه عطفی در جنبش سبز بود. اطلاع رسانی با وجود تمام محدودیت ها خوب بود. با اینکه 13 آبان روز آنها بود، تمام رسانه های جهانی در کنار مراسم رسمی 13 آبان، مراسم سبز 13 آبان را نیز گزارش دادند. جمعیت به حدی بود که سپاه، بسیج و نیروی انتظامی مجبور به برخورد بسیار خشن و دستگیری وسیع معترضان شدند.
مشکل سپاه این بود که در یک اشتباه استراتژیک، در روزهای اول اعتراضات پس از انتخابات، با تمام توان وارد فاز سرکوب خشن شد که کشته هایی نیز برجای گذاشت. این امر باعث شد که ترس مردم بریزد، زیرا در روزهایی که شدت خشونت در اوج بود، در خیابان ها حاضر بودند، پس دلیلی نمیدیدند که حال که جنبش سبز قدرت بیشتری یافته است، به خیابان نیایند.
این خشونت و کشتار و انتشار سریع تصاویر آن، سپاه را وادار به عقب نشینی کرد. نه تنها بخاطر فشار مردم یا فشار خارجی، بلکه بیشتر بخاطر فشار نیروهای خودی که فرزندانشان را و یا آشنایانشان را از دست داده بودند و نیز برای جلوگیری از ریزش بیشتر نیرو.
حال سپاه روش دیگری برگذیده است. حداکثر خشونت بدون قتل. با این توجیه که هیچ تفاوتی نمیکند که یک معترض کشته شود، یا از روی ترس دیگر برای اعتراض به خیابان نیاید؛ اما عکس العمل بین المللی در برابر خشونت بدون قتل بسیار محدودتر خواهد بود.
البته این تحلیل سپاه هم اشتباه از کار درآمد و عکس العمل در برابر این خشونت بسیار شدید بود. نظام در این یک روز به اندازه تمام ماه های پس از انتخابات ریزش نیرو داشته است. نیروهایی که در این روز جهت شرکت در مراسم رسمی 13 آبان و یا برای سرکوب معترضین و یا هر دلیل دیگری در خیابان بودند و صحنه حمله وحشیانه به زن و مرد و پیر و جوان را شاهد بودند. این ریزش شدید را می توان در مطالب اینترنتی این افراد نیز مشاهده نمود، مثل این دو مطلب:
وبلاگ بهشت خوبان: http://beheshte-khoban.blogfa.com/post-132.aspx
وبلاگ مهدی بیا (رضا مهدوی نیا): http://mahdibia.wordpress.com/2009/11/06/رهبرا-شکایتی-دارم/

اما برای مراسم سبز بعدی چکار باید کرد؟ مراسم سبز را می توان به 2 بخش تقسیم کرد:
1.مراسم نظام که باید پس گرفته شوند (مانند روز قدس، 13 آبان، 22 بهمن و …)
2.مراسم مردمی (مانند تاسوعا و عاشورا، چهارشنبه سوری و ...)

مراسم نظام از سوی خود نظام نیز برنامه ریزی می شود. یعنی محل و ساعت آن معمولاً برای سبزها مناسب نیست. اما در مورد مراسمی مانند عاشورا یا چهارشنبه سوری، محل و ساعت برگذاری دست خود جنبش است و گستره آن مطمئناً بسیار وسیع تر.
در مراسمی مانند چهارشنبه سوری و عاشورا، تمام سبزها می توانند در محله خود اعتراض کنند و سپس به سوی محل های تعیین شده از سوی جنبش سبز حرکت کنند، به این ترتیب به دلیل انتخاب محل مناسب و آشنایی با محل، احساس امنیت برای سبزها بسیار بیشتر است.
زمان این مراسم هم از سوی خود سبزها انتخاب می شود و معمولاً شب است. یعنی هم کسی نباید در مدرسه، دانشگاه، محل کار یا هرجای دیگری حاضر باشد و هم تاریکی باعث احساس امنیت بیشتری برای معترضان خواهد بود.
در ضمن مراسمی مانند چهارشنبه سوری از ابتدا سمبل مبارزه مردم و نظامی بوده است که قصد محو این مراسم را داشته است و مردم در 30 سال گذشته نشان داده اند که موفق تر از نظام بوده اند.

در مورد انتخاب محل برگذاری این مراسم هم باید به چند نکته توجه کرد.
1.محل دارای کوچه پس کوچه های فراوان باشد.
2.ساکنان محل از پتانسیل اعتراضی و حمایتی بالایی برخوردار باشند.
3.تراکم جمعیتی محل بالا باشد.
4.فیلم برداری از اعتراضات از خانه های محل و ارسال اینترنتی آن امکان پذیر باشد.

کوچه پس کوچه های فراوان باعث خواهد شد که فرار از دست مأمورین ساده تر باشد. پتانسیل بالای ساکنان محل برای اعتراض و حمایت از معترضین باعث خواهد شد که معترضینی که از محله های دیگر آمده اند، با حمایت و پشتیبانی این افراد روبرو شوند و جمعیت افزایش یابد. تراکم جمعیتی نیز باعث خواهد شد که ساکنینی که هنوز تصمیم و یا جرعت حضور در این اعتراضات را نداشته اند و آن را از نزدیک ندیده اند، با خواسته های جنبش و فراگیری آن آشنا شوند. وجود خانه های متعدد در خیابان های اصلی و فرعی نیز باعث می شود که هر کسی بتواند از خانه خود این صحنه ها را فیلم برداری کند و از همانجا مستقیماً upload یا e-mail کند.

با توجه به تجربه ای که از چهارشنبه سوری های گذشته داشته ایم، محله های توانیر، یوسف آباد، امیرآباد و خیابان ولیعصر (از خ فاطمی تا میدان ونک) دارای تمام این شرایط هستند. تمام این مناطق در مرکز تهران هستند. تمام این مناطق به هم پیوسته هستند و می توان در بین آنها به سادگی جابجا شد و تراکم جمعیتی جوانان و نوجوانان در این مناطق بسیار بالا است. کوی دانشگاه را هم می توان جزو این مناطق یاد شده به حساب آورد.

بررسی 13 آبان و مراسم آتی

13 آبان نقطه عطفی در جنبش سبز بود. اطلاع رسانی با وجود تمام محدودیت ها خوب بود. با اینکه 13 آبان روز آنها بود، تمام رسانه های جهانی در کنار مراسم رسمی 13 آبان، مراسم سبز 13 آبان را نیز گزارش دادند. جمعیت به حدی بود که سپاه، بسیج و نیروی انتظامی مجبور به برخورد بسیار خشن و دستگیری وسیع معترضان شدند.
مشکل سپاه این بود که در یک اشتباه استراتژیک، در روزهای اول اعتراضات پس از انتخابات، با تمام توان وارد فاز سرکوب خشن شد که کشته هایی نیز برجای گذاشت. این امر باعث شد که ترس مردم بریزد، زیرا در روزهایی که شدت خشونت در اوج بود، در خیابان ها حاضر بودند، پس دلیلی نمیدیدند که حال که جنبش سبز قدرت بیشتری یافته است، به خیابان نیایند.
این خشونت و کشتار و انتشار سریع تصاویر آن، سپاه را وادار به عقب نشینی کرد. نه تنها بخاطر فشار مردم یا فشار خارجی، بلکه بیشتر بخاطر فشار نیروهای خودی که فرزندانشان را و یا آشنایانشان را از دست داده بودند و نیز برای جلوگیری از ریزش بیشتر نیرو.
حال سپاه روش دیگری برگذیده است. حداکثر خشونت بدون قتل. با این توجیه که هیچ تفاوتی نمیکند که یک معترض کشته شود، یا از روی ترس دیگر برای اعتراض به خیابان نیاید؛ اما عکس العمل بین المللی در برابر خشونت بدون قتل بسیار محدودتر خواهد بود.
البته این تحلیل سپاه هم اشتباه از کار درآمد و عکس العمل در برابر این خشونت بسیار شدید بود. نظام در این یک روز به اندازه تمام ماه های پس از انتخابات ریزش نیرو داشته است. نیروهایی که در این روز جهت شرکت در مراسم رسمی 13 آبان و یا برای سرکوب معترضین و یا هر دلیل دیگری در خیابان بودند و صحنه حمله وحشیانه به زن و مرد و پیر و جوان را شاهد بودند. این ریزش شدید را می توان در مطالب اینترنتی این افراد نیز مشاهده نمود، مثل این دو مطلب:
وبلاگ بهشت خوبان: http://beheshte-khoban.blogfa.com/post-132.aspx
وبلاگ مهدی بیا (رضا مهدوی نیا): http://mahdibia.wordpress.com/2009/11/06/رهبرا-شکایتی-دارم/

اما برای مراسم سبز بعدی چکار باید کرد؟ مراسم سبز را می توان به 2 بخش تقسیم کرد:
1.مراسم نظام که باید پس گرفته شوند (مانند روز قدس، 13 آبان، 22 بهمن و …)
2.مراسم مردمی (مانند تاسوعا و عاشورا، چهارشنبه سوری و ...)

مراسم نظام از سوی خود نظام نیز برنامه ریزی می شود. یعنی محل و ساعت آن معمولاً برای سبزها مناسب نیست. اما در مورد مراسمی مانند عاشورا یا چهارشنبه سوری، محل و ساعت برگذاری دست خود جنبش است و گستره آن مطمئناً بسیار وسیع تر.
در مراسمی مانند چهارشنبه سوری و عاشورا، تمام سبزها می توانند در محله خود اعتراض کنند و سپس به سوی محل های تعیین شده از سوی جنبش سبز حرکت کنند، به این ترتیب به دلیل انتخاب محل مناسب و آشنایی با محل، احساس امنیت برای سبزها بسیار بیشتر است.
زمان این مراسم هم از سوی خود سبزها انتخاب می شود و معمولاً شب است. یعنی هم کسی نباید در مدرسه، دانشگاه، محل کار یا هرجای دیگری حاضر باشد و هم تاریکی باعث احساس امنیت بیشتری برای معترضان خواهد بود.
در ضمن مراسمی مانند چهارشنبه سوری از ابتدا سمبل مبارزه مردم و نظامی بوده است که قصد محو این مراسم را داشته است و مردم در 30 سال گذشته نشان داده اند که موفق تر از نظام بوده اند.

در مورد انتخاب محل برگذاری این مراسم هم باید به چند نکته توجه کرد.
1.محل دارای کوچه پس کوچه های فراوان باشد.
2.ساکنان محل از پتانسیل اعتراضی و حمایتی بالایی برخوردار باشند.
3.تراکم جمعیتی محل بالا باشد.
4.فیلم برداری از اعتراضات از خانه های محل و ارسال اینترنتی آن امکان پذیر باشد.

کوچه پس کوچه های فراوان باعث خواهد شد که فرار از دست مأمورین ساده تر باشد. پتانسیل بالای ساکنان محل برای اعتراض و حمایت از معترضین باعث خواهد شد که معترضینی که از محله های دیگر آمده اند، با حمایت و پشتیبانی این افراد روبرو شوند و جمعیت افزایش یابد. تراکم جمعیتی نیز باعث خواهد شد که ساکنینی که هنوز تصمیم و یا جرعت حضور در این اعتراضات را نداشته اند و آن را از نزدیک ندیده اند، با خواسته های جنبش و فراگیری آن آشنا شوند. وجود خانه های متعدد در خیابان های اصلی و فرعی نیز باعث می شود که هر کسی بتواند از خانه خود این صحنه ها را فیلم برداری کند و از همانجا مستقیماً upload یا e-mail کند.

با توجه به تجربه ای که از چهارشنبه سوری های گذشته داشته ایم، محله های توانیر، یوسف آباد، امیرآباد و خیابان ولیعصر (از خ فاطمی تا میدان ونک) دارای تمام این شرایط هستند. تمام این مناطق در مرکز تهران هستند. تمام این مناطق به هم پیوسته هستند و می توان در بین آنها به سادگی جابجا شد و تراکم جمعیتی جوانان و نوجوانان در این مناطق بسیار بالا است. کوی دانشگاه را هم می توان جزو این مناطق یاد شده به حساب آورد.

سانسور کلمه "سبز" حتی در دعاها!

امروز با یک سایت خیلی جالب آشنا شدم. سایت www.tavasol.com که شما میتوانید دعای خود را در آن منتشر نمائید و دیگر کاربران برای شما آمین بگویند (رأی بدهند).

البته متأسفانه کاربران بسیاری، که ظاهراً همگی کاربران جدید هستند، دعا را با شوخی و توهین اشتباه گرفته اند.
به هر حال ارزش دیدن دارد و میتوانید با درد و دل مردم مختلف آشنا شوید.
اما نکته بسیار جالب این است که شما در راز و نیاز خود با خدا، حق ندارید از واژه "سبز" استفاده کنید و در صورت استفاده، سایت از انتشار آن جلوگیری مینماید. البته اینکه آیا با وجود عدم انتشار دعای شما از سوی سایت توسل، امکان برآورده شدن آن وجود دارد یا خیر، مسئله دیگری است که باید از مسئولین سایت توسل پرسید.

۱۴ آبان ۱۳۸۸

شب یلدای سبز: طولانی ترین شب هم روز میشود

من امیدوارم شب یلدا، شب جشن سبز باشد و تا این شب، حداقل موانع جلوی جنبش سبز برداشته شوند. حالا به هر نحوی. یعنی طرف مقابل که سران فعلی نظام هستند، برای شنیدن خواسته های مردم و حرکت در راستای تحقق آنها آماده باشند.
شب یلدا 4 محرم است. یعنی مردم آماده می شوند برای تاسوعا و عاشورا. شهادت امام حسین در برابر ارتشی که چندین برابر قوی تر از ارتش وی بود. خونی که باعث زنده ماندن دینش شد. دینی که امام حسن به روش دیگری حفظ کرد. اما گاهی روش امام حسین لازم است. شهادت طلبی لازم است. برای اهداف والاتر. چیزی که همین نظام دائماً به ما یاد می داد. من اما از خشونت متنفرم. آیا دفاع از جان خودم هم خشونت است؟ این شستشوی مغذی نظام واقعاً چقدر در من و مردم ایران تأثیر داشته است؟ آیا اگر نظام باز هم حرف ما را نشنود، تاسوعا و عاشورای امثال هم مثل هر سال خواهد بود؟ شاید شب یلدا نقطه عطفی باشد برای جنبش سبز که مسیر آینده آن را مشخص می کند. نقطه عطفی که بیشترین کنترل بر شیب حرکت بعدی جنبش را نظام دارد؛ زیرا تصمیم گیر در جنبش سبز مانند نظام یک نفر نیست و چندین میلیون نفر هستند که پیش بینی واکنش آنها، اگر غیرممکن نباشد، بسیار پیچیده است و مشاوران نظام نشان داده اند که توان پیش بینی آن را ندارند.
نمی دانم عاشورای امثال سبز خواهد بود یا سرخ؟ ولی فکر نمیکنم مثل همیشه سیاه باشد.