۰۱ مرداد ۱۳۸۸

احمدی نژاد دارد خود را فدای نظام میکند!

انتخاب و پافشاری بر معاون اولی مشایی به چه معنی میتواند باشد؟ حتی با وجود ابلاغ کتبی رهبری در خصوص برکناری وی؟!
حالا یا واقعاً احمدی نژاد با توجه به کودتای از دید خودش موفق، جو گیر شده است و رهبر را هم که دیگر فصل الخطاب نیست، مانعی نمی بیند ، یا دارد خودش را فدا میکند تا دلیل برکناریش منحرف شود و بتوانند نارضایتی ها را بگونه ای پاسخ دهند که نشانه ضعف نباشد، بلکه خواسته نظام!

۲۴ تیر ۱۳۸۸

یک به یک سنگرهایشان را فتح کردیم و می کنیم

طی مدت کم گذشته از انتخابات، اتفاقات زیادی افتاد. در همین مدت کم کودتا شد، تظاهرات میلیونی شد، قتل عام شد و ... همه این موارد هم در یک کشور، کشور خودمان، ایران رخ داد.
بیائید برای چند لحظه برگردیم به زمان قبل از انتخابات.
آیا شما در انتخابات شرکت کردید؟ اگر نکردید، به چه دلیل؟ اگر به دلیل عدم اعتماد به انتخابات بوده، چه برنامه ای داشته ای برای تغییر این وضع؟ آیا در خوشبینانه ترین پیش بینی هایت، چنین حرکت خروشانی را در این زمان کوتاه پیش بینی می کردی؟
یا اگر در انتخابات شرکت کردی، آیا هیچ گاه فکر می کردی شخصی که به وی رأی دادی، تا این مرحله پای رأیت بایستد؟
سرعت تحولات و اتفاقات من را که حداقل مبهوت کرد. آقای کروبی و موسوی را هم مطمئنم که مبهوت کرد و سیل مردم، آنها را با خود برد.
در این مدت بسیار درد کشیدیم. کتک خوردیم، دستگیر شدیم و کشته شدیم. اما موفقیت های بزرگی هم کسب کردیم.

مهمترین دستاورد این جنبش، تأیید چیزی است که همیشه به آن اعتقاد داشتیم، اما راهی برای اثبات آن نداشتیم. اثبات اینکه اکثر مردم شهرمان، مثل ما فکر می کنند. اینکه اکثر ما، چه به حجاب اعتقاد داشته باشیم و چه نداشته باشیم، چه به موسوی رأی داده باشیم، چه به کروبی، چه به رضایی و چه به احمدی نژاد، چه اهل نمازجمعه باشیم و چه نباشیم و ... به آزادی اعتقاد و نیاز داریم.

دومین موفقیت بزرگ، فتح سنگر خیابان بود. دیگر کسی از مخالفان آزادی جرأت ندارد تظاهرات راه بیندازد. برای حفظ این سنگر هم باید به حضور خیابانی خود ادامه دهیم. باید از هر فرصتی برای تجمع استفاده کرد و نگذاریم این سنگر را پس بگیرند. باید در تمام راه پیمایی ها، حتی اگر از طرف مخالفان آزادی برگذار می گردد، شرکت کنیم و سنگر خود را حفظ کنیم.

سومین موفقیت بزرگ، فتح سنگر انتخابات بود. بعید می دانم انتخابات دیگری به سبک انتخابات گذشته جمهوری اسلامی ایران امکان پذیر باشد. البته این تغییر می تواند مثبت و یا منفی باشد. یعنی یا اینکه دیگر هیچ کاندیدای دگراندیشی تأید صلاحیت نشود، یا در تمام انتخابات روش درج آراء بجای شمارش آراء انجام پذیرد (چیزی شبیه انتخابات عراق قبل از سقوط صدام) و یا ....

چهارمین موفقیت بزرگ، که البته شاید پیش از بقیه صورت گرفته باشد، فتح اینترنت است. امکان فیلتر کامل اینترنت و بستن تمام راه های فرار غیرممکن است. پس یا مخالفان باید این امر را بپذیرند، یا صورت مسئله را پاک کنند، یعنی قطع کامل اینترنت. البته موارد مشابهی را در گذشته داشته ایم که نتیجه مقاومت دربرابر تکنولوژی را نشان می دهد. غیرقانونی بودن دستگاه ضبط و پخش ویدئو را یادتونه؟ یا زمانی که برای استفاده از فکس باید مجوز کسب می شد؟ حالا هم دارن با تلویزین ماهواره ای و اینترنت این کار را می کنند. اگر فرصت داشته باشند، با تکنولوژی ها و رسانه های جدیدتر آینده نیز چنین خواهند کرد.

پنجمین موفقیت بزرگ، دیش های روی پشت باممان هستند. یکی از بهترین نمونه های نافرمانی مدنی. هر کسی بر خلاف خواسته نیروهای انتظامی دیش ماهواره بر پشت بام خانه اش دارد، نافرمانی مدنی می کند. میخواهید برویم پشت بام و تعدادمان را بشماریم؟

ششمین موفقیت بزرگ، لباس هایی است که می پوشیم. هر کسی برخلاف خواست اینان لباس بپوشد و حجاب مورد نظر اینان را رعایت نکند، نافرمانی مدنی کرده است. اگر خواستید تعدادمان را بشمارید امروز عصر بروید سر نزدیکترین خیابان اصلی.

هفتمین موفقیت بزرگ، موسیقی است که گوش می کنیم. هر کسی موسیقی غیرمجاز داخلی یا خارجی، فارسی یا غیر فارسی گوش می دهد، نافرمانی مدنی می کند. برای شمارش به ماشین هایی که از جلوی شما رد می شوند و یا مهمانی هایی که دعوت می شوید مراجعه نمایید. پیروزی در این بخش در حدی بوده است که حتی موسیقی غیرمجاز، در داخل ایران تولید نیز می شود.

هشتمین موفقیت بزرگ، رقصیدن ماست. رقص از دید اینان خلاف است و رقص ما نافرمانی مدنی. تعداد ما را می توانید در میهمانی ها، پارک ها، کوه ها و بخصوص عروسی ها (حتی عروسی های فامیل های خودشان) بشمارید.

نهمین موفقیت بزرگ...
دیگر بس است، این اولین چیزهایی بود که یادم آمد. اما ما باید سنگرهای بعدی را نیز فتح کنیم. یکی از بزرگترین و در عین حال ساده ترین سنگر جهت فتح، نماز جمعه است.
باید در تمام نمازهای جمعه شرکت کنیم. بهترین روش برای تجمع قانونی است و هر هفته این فرصت در اختیار ما قرار دارد. حتی اگر امام جمعه شخص رهبر یا هرکس دیگری بود. به نظر من لباس سبز هم نمی خواهد. مهم حضور ما و شعار ماست. در نهایت یا مجبور می شوند ما را بپذیرند، یا نماز جمعه را تعطیل کنند (فکرش را بکنید!!!) یا مثل اینترنت سعی کنند ما را فیلتر کنند (به عنوان فیلتر شکن از پیراهن سفید روی شلوار پارچه ای مشکی و ته ریش استفاده شود).

به نظر من، علیرغم هزینه بالایی که پرداخت کردیم و شهدایی که دادیم، جنبش بسیار موفقیت آمیز بوده است. اگر این جنبش رخ نمی داد و امور طبق روال گذشته ادامه میافت، فکر می کنید چه زمانی اصلاح طلبان داخل نظام این حرف هایی را که الآن می زنند، می زدند؟ چه زمانی شخصاً در تظاهرات ضد دولتی شرکت می کردند؟ چه زمانی این حرف ها در این رده ها زده می شد؟ چه زمانی این مخالفت ها با این وسعت پوشش داده می شد؟ کاری که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مجبور شد بکند و باعث بیداری کسانی شد که جز صدا و سیما، رسانه دیگری جهت کسب اطلاعات ندارند.