آقای مرتضوی در بیانیه خود در پاسخ به گزارش کمیته ویژه مجلس جهت بررسی وضعیت بازداشتشدگان حوادث پس ازانتخابات می گوید که "تعداد بازداشت شدگان تظاهرات ١٨ تیر مقابل دانشگاه تهران حدود ٣٨٠ نفر بودهاند که قضات دادسرا پس از بازجویی و بررسی پروندههای بازداشت شدگان تعداد ٨٠ نفر از آنان که اظهار ندامت داشتند و دخالت آنها در تحریق اموال و تخریب و ایجاد بلوا کمتر بود آزاد نمودند". یعنی کشته شدگان یا اظهار ندامت نکرده بودند و یا دخالت آنها در تحریق اموال و تخریب و ایجاد بلوا زیاد بوده است.
وی در ادامه می گوید "اساسا در قانون مجازات اسلامی تعریفی از اراذل و اوباش نشده تا بتوان افرادی را بنا به تعریف قانونی از شمول آن خارج کرد" و ادامه می دهد " با توجه به تاکید اینجانب مبنی بر اینکه فقط اراذل و اوباش موثر در آشوب و بلوا و تخریب اموال عمومی به کهریزک اعزام شوند از حدود ٣٠٠ نفر باقیمانده ١٥٣ نفر آنان به اوین اعزام شدند و ١٤٧ نفر بازداشت شدگان بر اساس گزارش نیروهای در صحنه و اظهارات آنان در پاسخ به تفهیم اتهامات وارده و به دلیل نبود مکان خالی در اوین و اضطرار زمانی مذکور به کهریزک اعزام شدند." آقای مرتضوی در اینجا خود اعتراف می کند که دستور داده است تمام بازداشت شدگان را به کهریزک ببرند، زیرا به اعتقاد او به دلیل عدم وجود تعریفی قانونی از اراذل و اوباش، نمی توان کسی ار از شمول آن خارج کرد. البته بنابر دیدگاه آقای مرتضوی، چون جرم سیاسی تعریف قانونی ندارد و نمی توان کسی را از شمول آن خارج کرد و دادگاه جرایم سیاسی هم باید با حضور هیئت منصفه برگزار گردند، باید تمام دادگاه ها با حضور هیئت منصفه برگزار گردند. همچنین به گفته آقای مرتضوی کشته شدگان بر اساس گزارش نیروهای در صحنه و شرکت فعال در آشوب و بلوا و تخریب اموال عمومی به کهریزک انتقال یافتند.
البته آقای مرتضوی اعتراف هم می کند که "دادیار محترم رسیدگی کننده در رابطه با حدود ٧ نفر اشتباه کرده بود که آن هم در دفاعیه خود عدم معرفی صحیح و کتمان هویت واقعی توسط متهمین را دلیل این امر دانسته است که این چند نفر خود را با مدرک دیپلم و شغل آزاد یا بیکار معرفی نمودهاند که بررسی بعدی پروندههای اتهامی نامبردگان نیز گویای همین مطلب است". یعنی جرم کشته شدگان داشتن مدرک دیپلم و شغل آزاد و یا بیکاری بوده و علت مرگ آنها هم کتمان هویت. یعنی دادیار که باید اراذل و اوباش و چاقوکش ها را شناسایی می کرد و بنا بر دستور مرتضوی به کهریزک می فرستاد، این جوانان را به دلیل نداشتن کارت شناسایی و یا دادن نام اشتباه از روی ترس، اصل را بر اتهام گذاشته و آنها را چاقوکش فرض کرده و به کهریزک فرستاده. البته یک ناهماهنگی دیگر از دید ریاضی و احتمالات هم وجود دارد. چطور هیچ یک از 140 نفر بازداشت شده که در مورد آنها اشتباه نشده بود و از دید آقای مرتضوی حقشان بوده در شرایط زندان رسمی و قانونی کهریزک نگهداری شوند کشته نشدند، اما از 7 نفری که اشتباهاً به این زندان منتقل شدند 4 نفر کشته شدند؟
۲۷ دی ۱۳۸۸
بازخوانی مرگهای کهریزک از بیانیه مرتضوی
۲۵ دی ۱۳۸۸
اتفاق بزرگی در ایران در حال وقوع است
واقعه تاریخی حاکی از تغییراتی است که در آن تاریخ رخ داده اند. کسی به سلطنت می رسد. انقلابی رخ می دهد، کودتایی صورت می گیرد، رئیس جمهوری عوض می شود، جنگی آغاز می شود، کشوری اشغال می شود و ....
تمام وقایع بزرگ تاریخی بر اثر زنجیره ای از وقایع کوچکتر شکل می گیرند و در نهایت به انفجار (تغییرات بزرگ) می رسند.این سلسله وقایع کوچکتر که به واقعه اصلی منجر می شوند به گونه ای هستند که اگر یکی از این وقایع رخ نمی داد، این واقعه اصلی بوقوع نمی پیوست. در حالی که با گذشت زمان ممکن است بسیاری از این وقایع کوچکتر به فراموشی سپرده شوند.
با مرور وقایع چند ماه گذشته ایران به این نتیجه می رسیم که وقایع و تغییرات بسیاری در ایران بوقوع پیوسته اند که تمام این وقایع در نهایت به نفع کلیت جنبش سبز تمام شده است. تغییراتی که تا چند ماه پیش کسی فکر آن را هم نمی کرد.
کوچکترین تغییر شاید این باشد که دید مردم ایران به سیاستمداران را کاملاً دگرگون کرد. کسی که تا یک سال پیش طرفدار تحریم انتخابات بود و می گفت این ها همه از یک نوع هستند و موسوی از احمدی نژاد هم بدتر است، حالا شده طرفدار موسوی، آن هم نه از نوع رابطه کاندید ریاست جمهوری با رأی دهنده، بلکه حاضر است برای اجرای فراخوان تجمع او ریسک کتک خوردن، دستگیر شدن، مورد تجاوز قرار گرفتن (البته از سوی دیگر زندانیان!!!) و شاید حتی هنرپیشه شدن در صحنه قتل خودش و نیز بازی نقش جنازه خودش در زیر خاک و ... را به جان بخرد، جدیداً محاربه هم به آن اضافه شده که البته از نظر نتیجه عملی تفاوتی با موارد دیگر ندارد.
این سلسله وقایع و تغییرات البته بسیار طویل است و چند نمونه آن اینها هستند:
پخش زنده مناظرات انتخاباتی کاندیدهای ریاست جمهوری
تشکیل اولین زنجیره انسانی در طول خیابان ولیعصر
شمارش فوق العاده سریع آراء انتخابات و تشکیک وسیع در صحت انتخابات
شروع وسیع ترین و طولانی ترین اعتراضات و ناآرامی های تاریخ جمهوری اسلامی ایران
دستگیری اکثر اصلاح طلبان فعال
نامه آقای هاشمی به آقای خامنه ای
شعارهای بلند بر ضد رئیس جمهور
تحدید معترضین توسط رهبر در نماز جمعه
حضور میلیونی مردم تهران در راه پیمایی سکوت
کشتار تظاهرکنندگان و زندانیان
تسخیر خیابان ها به طوری که نظام تا 6 ماه نتوانست هیچگونه تظاهراتی برگذار نماید و تظاهرات سالانه امسال نیز سبز شدند
نمازجمعه تاریخی آقای هاشمی رفسنجانی و اعتراض به نظام و نشان دادن اینکه جنبش سبز توان تسخیر نماز جمعه ها را نیز دارد
شلیک گاز اشک آور در محل نماز جمعه
شعارهای بلند بر ضد پسر رهبر
نامه آقای کروبی در خصوص شکنجه و تجاوز در زندان ها
تسخیر فضای اینترنتی توسط جنبش سبز و جذب حمایت های بین المللی
شعارهای بلند بر ضد رهبر
جنبش مردان محجب
تجدید وقایع عاشورای کربلا در تهران و اولین دفاع و حمله متقابل معترضین به نیروهای سرکوبگر
تمام این وقایع که البته بسیار بیش از اینها هستند در همین 7 ماه گذشته رخ داده اند در حالی که هرکدام از این ها می توانست نظام و کشور را حداقل یک سال مشغول کند. هرکدام از این وقایع اگر به گونه ای دیگر اتفاق می افتاد امروز در شرایط فعلی نبودیم و با مشاهده نتیجه این وقایع می بینیم که در نهایت جنبش سبز برنده بوده است و روز به روز رشد کرده است، در حالی که مخالفان جنبش سبز روز به روز ضعیف تر شده اند که از عکس العمل های آنها به خوبی مشخص است و دائم در حال آزمایش تاکتیک های جدید هستند که باعث تشدید اختلافات درونی آنها نیز شده است.
من مطمئن هستم که ما شاهد یک رویداد تاریخی بزرگ در ایران خواهیم بود که با توجه به وقوع چنین وقایع سلسله وار بزرگی که تاکنون شاهد بودیم با این فاصله کم و تغییرات بزرگ رخ داده، بسیار نزدیک است. آثار چنین حجم انبوهی از تغییرات را نمی توان ناگهان متوقف کرد، اما شاید بشود آنرا تا حدودی هدایت کرد. حدود 30 سال پیش شاه در نهایت سعی کرد سیل تغییرات را هدایت کند تا کل نظام را هدف نگیرد اما موفق نشد و یا دیگر دیر شده بود.
این واقعه تاریخی بزرگ هرچه باشد، چه حاصل انفجار در برخورد با نظام و چه هدایت شده توسط نظام جهت عدم برخورد با آن، به نظر من در یکی-دو سال آینده و قطعاً به نفع جنبش سبز خواهد بود. البته این به معنی یکی-دو سال زمان لازم داشتن نیست و این واقعه شاید در همین امسال به وقوع بپیوندد و سال نو را در شرایطی جدید جشن بگیریم.