16 آذر سالگرد قتل 3 دانشجوی ایرانی توسط نیروهای امنیتی می باشد. 3 دانشجویی که به سفر ریچارد نیکسون آمریکایی به ایران اعتراض داشتند. دانشجویانی که اگر امروز و پس از نزدیک به 60 سال هم به اعتراض به خیابان می آمدند، حتماً با آنها برخورد می شد. 3 دانشجویی که یکی عضو جبهه ملی بود و 2 نفر دیگر ظاهراً عضو حذب توده و این نشان می دهد که نظام شاهنشاهی حداقل با این دو نوع تفکر مشکل داشت و همین طور نشان می دهد که با کشتن این افراد، مشکل برطرف نشد.
در جمهوری اسلامی ایران هم اتفاقات مشابهی افتاده است، به عنوان مثال در حمله وحشیانه 18 تیر 1378 به خوابگاه دانشجویان. در این حمله حداقل یک نفر کشته شد، حداقل یک چشم کور شد، چندین دست و پا شکست و چندصد نفر بازداشت شدند که بسیاری از آنها مورد شکنجه قرار گرفتند. البته فراموش نشود که حداقل یک ماشین اصلاح ریش هم دزدیده شد که در مورد جرم آخر، مجرم نیز توسط دادگاه شناسایی و محاکمه شد.
حمله به کوی دانشگاه در چند مرحله و توسط نیروهای رسمی (نیروی انتظامی و سپاه)، نیمه رسمی (بسیج) و غیر رسمی (اراذل و اوباش طرفدار نظام و مخالف اصلاحات و تغییرات) صورت گرفت. البته باید در نظر گرفت که "لباس شخصی ها" لزوماً از نیروهای غیر رسمی نیستند و می توانند از هرکدام از 3 گروه بالا باشند. در عین حال عضویت در یکی از این 3 گروه امنیتی، به معنی عدم عضویت در 2 گروه دیگر نیز نیست.
وقایع 18 تیر بزرگترین مخالفت علنی با نظام حاکم بود و نظام نیز با تمام توان در برابر آن ایستاد و سعی در سرکوب آن داشت. با آغاز اعتراضات مردمی پس از انتخابات امسال، شرایط مشابهی اما با گستردگی بسیار وسیع تر رخ داد و مقایسه شعارها نشان می دهد که خواسته ها تقریباً مشابه است و می توان گفت که از دید نظام، سرکوب معترضین در 18 تیر، برای کوتاه مدت جواب داد، اما حتی برای میان مدت هم پاسخگو نبوده است و اعتراضات به صورتی شدیدتر تکرار شده است.
این امر در سخنان سردار سرتيپ علي فضلي، فرمانده سپاه استان تهران نیز تأیید می گردد. وی در مراسم جشنواره شهداي فرهنگي سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ می گوید که سپاه نقشی در حمله امسال به خوابگاه دانشجویی نداشته است و وی خود از طریق دوربین های مرکز کنترل ترافیک دیده که افرادی با موتورهای نیروی انتظامی در حال ورود به کوی دانشگاه بودند و این امر نیز به درخواست آقای فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران بوده است. گروهی لباس شخصی نیز که از بسیج و سپاه فرمان نمی گرفته اند در حالی که فریاد می زدند "یا زهرا" از نرده ها بالا رفته و وارد خوابگاه شدند و به صورت وحشیانه به ساختمان سبحان نیز حمله کرده اند. وی ادامه می دهد که در فردای 29 خرداد نیز در یک روز حداقل 12 نفر توسط افرادی که از بسیج و نیروی انتظامی فرمان نمی گرفته اند، بوسیله اسلحه گرم کشته شده اند.
این سخنان نشان می دهند که سپاه، نیروی انتظامی، بسیج، وزارت اطلاعات (که نامی از آن برده نشده است) و نیروهای غیررسمی، نتوانسته اند این اعتراضات را که از 30 خرداد شورع شده و تاکنون ادامه دارد را خاموش کنند و این قاتلین مسلحی که به روی مردم آتش گشودند و یا نیروهایی که به کوی دانشگاه حمله کرده اند و نظام را بدنام کرده اند را شناسایی و دستگیر کنند. از یک طرف سپاه دیگر علاقه ای ندارد خود را همه کاره نظام نشان دهد و تمام بدنامی ها و نفرت عمومی به دلیل برخورد خشن با معترضین و کلاً اشتباهات دولت و کل نظام را به گردن بگیرد. زیرا این سرکوب ها با همکاری هر 3 بخش رسمی، نیمه رسمی و غیررسمی نام برده شده در بالا صورت گرفته است. این سخنان همچنین نشان می دهند که هیچ گونه هماهنگی بین این بخش ها وجود ندارد و در مورد مهمی مانند حمله مسلحانه به خوابگاه دانشجویی، فرمانده سپاه استان تهران از طریق دوربین های کنترل ترافیک از واقعه مطلع می شود و دیگر دستگاه ها هیچ گونه اطلاعی به وی نمی دهند. البته عکس همین امر هم صادق است و کلاً هماهنگی بین این 3 بخش بسیار ضعیف است و در بسیاری موارد حتی اختلافات شدیدی هم با هم دارند.
برخوردهای صورت گرفته با اعتراضات مردم در چند ماه گذشته علاوه بر نشان دادن عدم هماهنگی نیروهای مسئول برخورد با اعتراضات، نشان می دهد که این بخش ها برنامه مشخصی برای برخورد با اعتراضات ندارند و شاید هم شدت و گستردگی این اعتراضات، روش های پیشین آنها را غیرکاربردی کرده است. عکس العمل های این نیروها در برابر معترضین بیشتر شبیه به روش کشورداری دولت احمدی نژاد می ماند؛ یعنی استفاده از روش سعی و خطا. بنابراین این نیروها منتظر هستند تا نتیجه روش برخورد خود با معترضین در 13 آبان را در روز 16 آذر ببینند. احتمالاً اگر تعداد معترضین نسبت به 13 آبان کاهش قابل توجهی داشته باشد، روش 13 آبان که برخورد بسیار خشن بدون تیراندازی مستقیم است را ادامه خواهند داد و اگر تعداد معترضین تقریباً برابر باشد یا افزایش یابد، احتمالاً روش دیگری را آزمایش خواهند کرد؛ مثلاً هدیه دادن گل یا ....
اما مشکل بزرگ این نیروها در روش سعی و خطا این است که از دید مردم معترض، روش تیراندازی مستقیم از سوی این نیروها در 30 خرداد آزموده شده است و جواب نداده است و اگر روش برخورد خشن بدون تیراندازی مستقیم که در 13 آبان استفاده شد نیز جواب ندهد، این نیروها ها یا باید استفاده از خشونت را کنار بگذارند و یا سیستم سعی و خطا را و یک خطای آزموده شده را مجدداً تکرار کنند. حتی اگر از دید نیروهای امنیتی نظام، تیراندازی های روز 30 خراد از سوی این نیروها نبوده باشد
در جمهوری اسلامی ایران هم اتفاقات مشابهی افتاده است، به عنوان مثال در حمله وحشیانه 18 تیر 1378 به خوابگاه دانشجویان. در این حمله حداقل یک نفر کشته شد، حداقل یک چشم کور شد، چندین دست و پا شکست و چندصد نفر بازداشت شدند که بسیاری از آنها مورد شکنجه قرار گرفتند. البته فراموش نشود که حداقل یک ماشین اصلاح ریش هم دزدیده شد که در مورد جرم آخر، مجرم نیز توسط دادگاه شناسایی و محاکمه شد.
حمله به کوی دانشگاه در چند مرحله و توسط نیروهای رسمی (نیروی انتظامی و سپاه)، نیمه رسمی (بسیج) و غیر رسمی (اراذل و اوباش طرفدار نظام و مخالف اصلاحات و تغییرات) صورت گرفت. البته باید در نظر گرفت که "لباس شخصی ها" لزوماً از نیروهای غیر رسمی نیستند و می توانند از هرکدام از 3 گروه بالا باشند. در عین حال عضویت در یکی از این 3 گروه امنیتی، به معنی عدم عضویت در 2 گروه دیگر نیز نیست.
وقایع 18 تیر بزرگترین مخالفت علنی با نظام حاکم بود و نظام نیز با تمام توان در برابر آن ایستاد و سعی در سرکوب آن داشت. با آغاز اعتراضات مردمی پس از انتخابات امسال، شرایط مشابهی اما با گستردگی بسیار وسیع تر رخ داد و مقایسه شعارها نشان می دهد که خواسته ها تقریباً مشابه است و می توان گفت که از دید نظام، سرکوب معترضین در 18 تیر، برای کوتاه مدت جواب داد، اما حتی برای میان مدت هم پاسخگو نبوده است و اعتراضات به صورتی شدیدتر تکرار شده است.
این امر در سخنان سردار سرتيپ علي فضلي، فرمانده سپاه استان تهران نیز تأیید می گردد. وی در مراسم جشنواره شهداي فرهنگي سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ می گوید که سپاه نقشی در حمله امسال به خوابگاه دانشجویی نداشته است و وی خود از طریق دوربین های مرکز کنترل ترافیک دیده که افرادی با موتورهای نیروی انتظامی در حال ورود به کوی دانشگاه بودند و این امر نیز به درخواست آقای فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران بوده است. گروهی لباس شخصی نیز که از بسیج و سپاه فرمان نمی گرفته اند در حالی که فریاد می زدند "یا زهرا" از نرده ها بالا رفته و وارد خوابگاه شدند و به صورت وحشیانه به ساختمان سبحان نیز حمله کرده اند. وی ادامه می دهد که در فردای 29 خرداد نیز در یک روز حداقل 12 نفر توسط افرادی که از بسیج و نیروی انتظامی فرمان نمی گرفته اند، بوسیله اسلحه گرم کشته شده اند.
این سخنان نشان می دهند که سپاه، نیروی انتظامی، بسیج، وزارت اطلاعات (که نامی از آن برده نشده است) و نیروهای غیررسمی، نتوانسته اند این اعتراضات را که از 30 خرداد شورع شده و تاکنون ادامه دارد را خاموش کنند و این قاتلین مسلحی که به روی مردم آتش گشودند و یا نیروهایی که به کوی دانشگاه حمله کرده اند و نظام را بدنام کرده اند را شناسایی و دستگیر کنند. از یک طرف سپاه دیگر علاقه ای ندارد خود را همه کاره نظام نشان دهد و تمام بدنامی ها و نفرت عمومی به دلیل برخورد خشن با معترضین و کلاً اشتباهات دولت و کل نظام را به گردن بگیرد. زیرا این سرکوب ها با همکاری هر 3 بخش رسمی، نیمه رسمی و غیررسمی نام برده شده در بالا صورت گرفته است. این سخنان همچنین نشان می دهند که هیچ گونه هماهنگی بین این بخش ها وجود ندارد و در مورد مهمی مانند حمله مسلحانه به خوابگاه دانشجویی، فرمانده سپاه استان تهران از طریق دوربین های کنترل ترافیک از واقعه مطلع می شود و دیگر دستگاه ها هیچ گونه اطلاعی به وی نمی دهند. البته عکس همین امر هم صادق است و کلاً هماهنگی بین این 3 بخش بسیار ضعیف است و در بسیاری موارد حتی اختلافات شدیدی هم با هم دارند.
برخوردهای صورت گرفته با اعتراضات مردم در چند ماه گذشته علاوه بر نشان دادن عدم هماهنگی نیروهای مسئول برخورد با اعتراضات، نشان می دهد که این بخش ها برنامه مشخصی برای برخورد با اعتراضات ندارند و شاید هم شدت و گستردگی این اعتراضات، روش های پیشین آنها را غیرکاربردی کرده است. عکس العمل های این نیروها در برابر معترضین بیشتر شبیه به روش کشورداری دولت احمدی نژاد می ماند؛ یعنی استفاده از روش سعی و خطا. بنابراین این نیروها منتظر هستند تا نتیجه روش برخورد خود با معترضین در 13 آبان را در روز 16 آذر ببینند. احتمالاً اگر تعداد معترضین نسبت به 13 آبان کاهش قابل توجهی داشته باشد، روش 13 آبان که برخورد بسیار خشن بدون تیراندازی مستقیم است را ادامه خواهند داد و اگر تعداد معترضین تقریباً برابر باشد یا افزایش یابد، احتمالاً روش دیگری را آزمایش خواهند کرد؛ مثلاً هدیه دادن گل یا ....
اما مشکل بزرگ این نیروها در روش سعی و خطا این است که از دید مردم معترض، روش تیراندازی مستقیم از سوی این نیروها در 30 خرداد آزموده شده است و جواب نداده است و اگر روش برخورد خشن بدون تیراندازی مستقیم که در 13 آبان استفاده شد نیز جواب ندهد، این نیروها ها یا باید استفاده از خشونت را کنار بگذارند و یا سیستم سعی و خطا را و یک خطای آزموده شده را مجدداً تکرار کنند. حتی اگر از دید نیروهای امنیتی نظام، تیراندازی های روز 30 خراد از سوی این نیروها نبوده باشد
2 Comments:
سلام
بیشتر از سی سال پیش خونهای ملت ما درخت استقلال ، ازادی ، جمهوری اسلامی را میوه دا ر کرد ولی متاسفانه رهبران ما غصهٔ پول چینی ها و معاملات با اینها را میخورند و یا اینکه غصهٔ. این فلسطینیها و یا بدتر از همه حزب الهی ها را میخورند . هرکس ریش داره با یک اسلحه ادعای اسلامی بودن میکنه . من هزار با ر برای جمهوری اسلامی حقیقی جان میدهم ولی حاضر نیستم یک قطره خون برای این اسلام خراب کنها بدهم . امیدوارم این رهبران ما در روز سال گرد انقلاب فریاد االله و اکبر های مردم را دلیل بر اغتشاشگری تعبیر نکنند همین الله و اکبر های مردم بود که رهبران ما را بر کار گزا شت . بنده سی سال پیش در مدرسهٔ طلاب قم درس خواندم و دو سال و نیم زندان شاه بودم . الله و اکبر
فتنه احمدینژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنهای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدینژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنهای، باعث شدند که حضرت امام خامنهای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدینژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدینژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.
ارسال یک نظر