۰۹ تیر ۱۳۸۲

18 تير تعطيل!!!
خيلي جالبه، دولت سايه و دولت غير سايه به دانشجوها اجازه برگذاري مراسم سالگرد 18 تير را نمي دهند، حتي داخل دانشگاه. اونوقت انصار حذب الله مي خواد مراسم سالگرد 18 تير برگذار كنه. ياد دستگيري عباس عبدي در سالگرد تسخير سفارت آمريكا توسط خودش، به جرم فروش اطلاعات به آمريكا افتادم. يا ياد محكوم شدن مقتول در جريان 18 تير و .... عجب مملكتي داريم بخدا!!!
آدم بيشتر تحريك ميشه 18 تير بياد بيرون. مثل 2 خرداد كه از بس كانال هاي شبكه Larijani TV از ناطق نوري حمايت كرد و روزنامه ها از خاتمي بد گفتن، مردم به خاتمي رأي دادند.
اين دفعه هم همه مخالفين شرايط موجود بايد در 18 تير از خونه بيرون بيان (مثل 2 خرداد). نيازي به شعار دادن هم نيست، فقط بيرون بيان، پياده يا با ماشين مهم نيست. مثل انتخابات 2 خرداد هركي مياد دست 3، 4 نفر رو هم بگيره (مادر، پدر، خواهر، برادر، دوست، همسر و ...) و با خودش بياره. اگر جمعيت زياد باشه هيچ كس جرعت حمله كردن به مردم رو به خودش نمي ده، حالا هرچقدر هم كه انصار (خر) باشه. بعد از بازي ايران-استراليا يادتونه؟ مردم مي رقصيدند و كسي جرعت كاري نداشت. تازه اين دفعه نه احتياج به شعار هست و نه رقص.

طبق اطلاعات دريافتي حدود 10 هزار نفر طي شلوغي هاي اخير (و بعد از آن) در ايران دستگير شده اند كه البته رقم دقيقي نيست. اما تعداد دستگير شدگان تهران كه حدود 5 هزار نفر اعلام شده دقيق تر هست.
خانواده برخي از دستگير شدگان طي شب هاي گذشته در مقابل زندان اوين جمع شده بودند. البته تعدادي از خانواده ها از ترس اينكه تجمعشان مقابل زندان وضعيت بچه هاي دستگير شده اشان را بدتركند، خانه نشين بودند. البته تجربه نشان داده كه همكاري با صاحبان زندان (نمي دونم كي هست؟ دولت؟؟؟) و يا كاري نكردن (طبق خواست آنها) هيچ فايده اي نداره.
اگر 4، 5 نفر از افراد خانواده اين 5 هزار نفر دستگير شده (كه روز به روز زياد هم مي شوند) در جايي (مثلاً همان مقابل زندان اوين) تجمع كنند، اين جمعيت به بالاي 20 هزار نفر خواهد رسيد. اگر اين خانواده ها در سالگرد 18 تير در اين مكان تجمع كنند، البته مطمئناً مردم عادي هم به آنها اضافه خواهند شد، مي توانند فشار شديدي براي آزادي فرزندانشان وارد كنند (اگر هم فشار كارساز نشد، خودشون مي تونن اقدام به آزادي آنها بكنند). البته شايد هم از ترس اين اقدام، فرزندان دلبندشان را قبل از 18 تير آزاد كنند (اميدوارم).

۰۸ تیر ۱۳۸۲

فوتبال و مرگ و 18 تیر
امروز هم خبر خاصی نیست. یک عده دستگیر شدن، یک عده مردن (مثلاً وسط بازی فوتبال)، یک عده گم شدن و ....
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت یک نامه سرگشاده به خاتمی داده که در آن خواهان گسترش زندان ها و یا حداقل تبدیل دانشگاه به زندان شدند. همین شورا در مورد دستگیری یکی از دوستانشان هم نامه سرگشاده ای منتشر کردند. حالا خدائیش اگر یکی از بسیجی ها رو مینداختن زندان، باز هم اینقدر سروصدا می کردین؟ البته این نکته انحرافی بود، چون بسیجی نمیره تو زندان، مثل برادر سعید عسگر که ترور برادر سعید (اصطلاح کیهان در زمان ترور که منظورشان سعید حجاریان بود) هم نتونست زندانیش کنه... البته الان بسیجی ها صداشون در میاد که اون بسیجی نیست و بسیجی نماست و ... این وظیفه شماست که از وجهه خودتون دفاع کنید، ما هم نمیایم بگیم کسایی که در شلوغی ها شرکت کردند و سنگ پرت کردند و فحش های به اصطلاح استادیومی یا فشفشه ای می دادند دانشجو نبودند و دانشجو نما بودند. آدم (حتی دانشجو) وقتی قاط بزنه و به آخر خط برسه (یعنی هیچ امیدی به آینده و بهبود شرایط نداشته باشه) ممکنه خیلی کارا کنه، مثل کارهایی که بعضی از مردم در این شلوغی ها کردند و کارهایی که انصاری ها و ... در این مدت دارن می کنند. این نشون میده که نه مردم امیدی به آینده دارن و نه نظام، مشکل نظام مردمند و مشکل مردن نظام، منتهی نکته در اینه که مردم از آن نظام نیستند، ولی نظام از آن مردمه و اگه باهاش حال نکردند عوضش می کنند.
فقط امیدوارم این عوض کردن نظام با حداقل هزینه انجام بشه.
راستی 18 تیر یادتون نره، با بر و بچ انصار قرار داریم ;-) ولی کاریشون نداشته باشید، ما که ضعیف کش نیستیم، فقط بیاین بیرون، بدون درگیری و شکستن شیشه و پرتاب سنگ و ...

۰۶ تیر ۱۳۸۲

18 تير نزديكه ولي نمي دونم كادو چي بخرم؟!؟!؟!
از اونجائيكه داريم به 18 تير نزديك مي شيم، پيش نهاد مي كنم سريعاً به فكر يك دولت موقت و جانشين باشيد ;-)
حالا جداً 18 تير چكار كنيم؟ بشينيم خونه و كانال هاي ماهواره اي فارسي نگاه كنيم؟ بريزيم بيرون و بسيجي كتك بزنيم؟ بريم دختر بازي؟ يا بريم از بروبچ انصي (Ansar Boys) كتك بخوريم؟
فكر مي كنم بهترين كار اين باشه كه همه مخالفين از خونه بيان بيرون، يعني هركي مياد بيرون دست چند نفر ديگه (ننه، بابا، رفيق، زيد، داش و ...) رو هم بگيره و با خودش ببره بيرون (ياد 2 خرداد افتادم). اگر اين جمعيت فقط بيان بيرون، نيازي به شعار و درگيري و ... هم نيست، فقط بيان بيرون و مثلاً راه برن، يا با ماشين رانندگي كنن، كفايت مي كنه. به قول بعضي بچه ننه هاي جامعه شناس ميشه اصقلاب (يه چيزي بين اصلاحات و انقلاب) و ميشه بدون درگيري و خونريزي حتي نظام حكومتي رو عوض كرد (ما به اصلاح بعضي چيزاش هم قانعيم، فقط يه كمي آزادي بيان، انديشه، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و ... احتياج داريم). اگه يادتون باشه يه چيزي تو اين مايه ها تو يوگسلاوي ديكتاتوري اتفاق افتاد (همين چند سال پيش) كه باعث تغيير حكومت و فرار ديكتاتور شد و فقط 2 نفر كشته شدند كه تازه يكيشون سكته كرده بود. با اجازه بزرگترها باي ;-)

۰۱ تیر ۱۳۸۲

شلوغي ها كمي تا حدودي ادامه دارد
طبق شنيده ها تجمع شبانه مردم در تهرانپارس ادامه داره، البته ظاهراً از درگيري خبري نيست و بين مردم و نيروهاي ضد شورش و بسيج سر بيشتر بودن جمعيت كل كل شده و مي خوان كل همو بخوابونند، آخر شب هم كه نتيجه معلوم شد همه ميرن خونه هاشون.

مثل اينكه ديروز تو رشت بين مردم و نيرو انتظامي درگيري شده كه از دانشگاه علوم پايه شروع شده.

همچنين گزارش شده كه تقاضا براي انواع رنگ شديداً بالا رفته كه باعث افزايش قيمت رنگ شده. ظاهراً دليل اين امر استفاده جوانان از اسپري هاي رنگ براي نوشتن شعار و استفاده بسيج از رنگ و قلمو براي پاك كردن (ماست مالي كردن) اين شعارها مي باشد.

خاتمي، خاتمي، يا حمايت يا استعفا
اين مطلب رو در جواب كسي كه نظر خودشو در مورد يك مطلب بهنود نوشته بود نوشتم، بعداً خوشم اومد، آدم فكر مي كنه نويسندش (من) خيلي حاليشه، براي اينكه از اين مطالب كم مينويسم (هر 3-4 سال يكبار) از اين فرصت استفاده مي كنم و همون مطلب رو اينجا هم مي ذارم:
...اما در مورد دوستمان كه گفته بود "هيچ كس حق ندارد به خاتمي اهانت كند"؛ حرفت كمي تند است و آدم ياد صحبت هاب گروه هاي مذاب (ذوب در ولايت) مي افتد كه نقد رهبري و حتي نامه نوشتن به وي را نيز اهانت به وي مي دانند.
رسيدن به دموكراسي كار دشواري است و در فرانسه سال هاي سال طول كشيد تا به حد قابل قبولي رسيدند؛ ولي دوست عزيز، آن زمان را با اين زمان كه عصر اطلاعات است مقايسه نكنيد؛ اگر قرار باشد ما هم براي پيمودن مسيري كه طي شده (و نقشه آن وجود دارد) همان مدت زمان را طي كنيم به اين معني خواهد بود كه اين عقب افتادگي ما از جهان امروز هيچ گاه جبران نخواهد شد، مسلمانان هميشه از نظر سياسي، اجتماعي، فلسفي و ... از مسيحي ها 500 سال عقب خواهند بود و ... و اين مثل اين مي ماند كه كسي بخواهد امروز دوچرخه را اختراع كند. مردم ديگر حوصله اينكه 50 سال براي رسيدن به حداقل دموكراسي قابل قبول صبر كنند را ندارند و توقعشان از خاتمي بيش از اينها بود (7 سال مدت كمي نيست) و اگر خاتمي موفقيت نسبي هم داشت مردم حاضر بودند تا پايان 8 سال و حتي بعد از آن او را ياري دهند (كما اينكه هنوز هم نيمچه فرصتي دارد).
در مورد اينكه خاتمي تنها آمد و حال حداقل 200 يار دارد بايد به گم كه خاتمي با اين 200 يار هم نتوانست كاري كند (به قول خودت اختاپوس ها نگذاشتند) و در ضمن افرادي كه در انتخابات رياست جمهوري اول خاتمي، دوم خاتمي و شوراي شهر شركت نكردند را مقايسه كن.
و اما در مورد بسته شدن 70 روزنامه و باز شدن 2000 روزنامه، اگر ممكن است فقط يك درصد اين روزنامه ها (20 عدد) رو معرفي كنيد، روزنامه هايي كه نه در حد جامعه و عصر آزادگان، ولي حداقل نزديك به آنها باشند. بعد هم اگر ممكن است بگوييد روزنامه عصر آزادگان به چه كسي توهين كرد؟
اميدوارم ايران به دموكراسي برسه...

... در مورد اين مطلب كه چجوري ميشه كوزه شكسته وجه ملي ايران رو (كه در انظار بين المللي شكسته و خورد شده، به بركت حكومت انصار و اپوزيسيون رجوي) دوباره چسباند بايد بگم كه بعضي وقتها از نو ساختن اين كوزه ساده تر از چسباندن كوزه شكستس، ميشه كوزه اي بهتر و قشنگتر ساخت، اما به شرط اينكه دستهات رو نبسته باشن و به جرم كوزه گري نندازنت زندان...

۳۱ خرداد ۱۳۸۲

شعارنويسي
مثل اينكه شعار نويسي هم داره شروع ميشه. يواش يواش شعارها رو ديوارها ديده ميشه كه البته اكثراً سعي شده با رنگ پاكش كنند. اما ننگ با رنگ پاك نمي شود. اگر چه شعار نويسي از چند جهت فايده داره چون:

1- حداقل سران نظام وقتي ميرن سر كار، تو راه اين شعارها و خواسته هاي مردم رو مي بينند.
2- مردم با ديدن اين شعارها (مثل شنيدن شعار در تجمعات) به وجد آمده و حس انقلابي آنها خاموش نخواهد شد.

ولي جون مادرتون رو خونه هاي نوساز كه ديوارهاي تميز داره شعار ننويسين. بياين رو ساختمان هاي عمومي و دولتي و پل ها و پلاكاردهاي تبليغاتي و ... و يا حداقل ديوارهاي كثيف كه روش شعارهاي ديگر هم نوشته شده شعار بنويسيد. بنده خداها (صاحبخونه ها) گناه دارن.

۳۰ خرداد ۱۳۸۲

جمعه شب ها ...
اين جمعه هم تموم شد، شب عشق و ستاره و مهتاب هم نبود. باز حالمون گرفتس. داريوش گوش مي كنم و رفتم تو خودم...
امشب هم تهرانپارس شلوغ شده، احتمالاً درگيري هم خواهد شد.
آيت الله يزدي امام جمعه تهران گفته كه دانشجوها رو اعدام كنيد و قوه قضاييه هم شل نگيره و سختگيري كنه (البته گفته كه اينا محاربن و حكم اون هم اعدامه)
بچه هاي چندتا از نماينده هاي مجلس كه دانشجو بودن رو هم تو شلوغي هاي اخير گرفتن. خوش بحالشون كه باباشون نمايندس و شايد بتونه يه كاري بكنه.
اين گنجي هم مثل اينكه آزاد بشو نيست، دوست قديميش عبدي هم مي خواد راه اونو ادامه بده.
راستي يك خبر بد، فردا شنبس...

۲۹ خرداد ۱۳۸۲

بچه سوسول هاي انقلابي
در راستاي اينكه گفته ميشه اكثر حاضرين در تجمعات شبانه بچه سوسول هاي زير ابرو برداشته هستند كه با دوست دختر يا دوست پسر خودشون و براي آزادي هاي جنسي به اين تجمعات ميان و ممكنه در آينده از اين موضوع سوء استفاده بشه بايد بگم كه بله، حق با شماست.
البته بايد اول بچه سوسول رو تعريف كنيم. براي اين كار برين از نيروهاي انصار و گروه هاي فشار كتك خورده و كسايي كه از دست اين بچه ها فرار مي كردند سؤال كنيد.
در مورد زير ايرو برداشتن هم بايد بگم كه اين يك موضوع شخصي هستش و هركي هر جور دوست داره مي تونه خودش رو درست كنه. حالا يكي ريش ميزاره، يكي ابرو، يكي چفيه برميداره و يكي زير ابرو.
در مورد اينكه يكي از خواسته هاي اساسي جوانان آزادي اجتماعي (يا به قول بعضي ها جنسي) هستش هم شكي نيست و اين حق جوانان و تمام مردم دنياست كه آزادي اجتماعي داشته باشند و كسي در زندگي شخصي آنها دخالت نكنه.
آخرش هم اين نسل سومي ها پدر اين رژيم رئ در ميارن، يعني يا بايد آخرش به ساز نسل 3يي ها برقصند و يا حيا كنن و حكومت رو رها كنن.
در مورد نسل 3 بعداً بيشتر مي نويسم...

از سخنان خانم حقيقت جو در مجلس در حمايت از دانشجويان تشكر مي كنم و اصلاً توقع اين كه محمدرضا خاتمي مردم حاضر در تجمعات شبانه را آشوبگر و لمپن بنامد نداشتم. راستي لمپن يعني چي؟

مثل اينكه اين خيزش شبانه هر شب ادامه داره...
خوب، چند روزي از شلوغي هاي اخير مي گذره و حالا مي شه عاقلانه تر و به دور از احساسات انقلابي مسائل رو تجزيه و تحليل كرد.

چيزي كه واضح است اينكه نظام شديداً ترسيده و از طرفي سلطنت طلبان براي بازگشت به ايران و برقراري مجدد سلطنت لحظه شماري مي كنند. سلطنت طلبان فكر مي كنند كه تا 18 تير "كارشون تمومه" كه البته اين طور نيست؛ اما چرا:

اولاً اينكه اين تجمعات و شلوغي ها بي هدف و فاقد رهبري هستند. مردم از اين شلوغي ها تنها براي نشان دادن اعتراض و خالي كردن عقده هاي خودشان از سران نظام و نيروي انتظامي و بسيج و ... استفاده كردند.

دوماً جمعيت شركت كننده در اين تجمعات كم بود. البته اين مورد نسبي مي باشد، اما اين شلوغي ها رو با شلوغي هاي بعد از بازي هاي تيم ملي فوتبال مقايسه كنيد. فكر مي كنم جمعيتي كه در هر شب در كل تهران در اين تجمعات شركت مي كردند شايد نزديك به 10 هزار نفر بود، حال اين رقم رو با 100 هزار نفر تماشاگر بازي هاي استقلال و پرسپوليس مقايسه كنيد (اين بازي مهمتره يا خواسته هايي كه اين مردم در شب هاي قبل برايش بيرون آمدند؟).

اما نكته اي كه هست اينه كه اين شلوغي ها براي نظام خيلي خطرناكتر از شلوغي هاي قبلي بود، براي اينكه:

در شلوغي هاي قبلي (مثل 18 تير و شلوغي هاي بعد از مسابقات فوتبال) اكثريت مردم هنوز به اصلاحات درون نظام اعتقاد داشت و اكثر شعارهاي آنها در حمايت از اصلاح طلبان و مخالفت با ارگان هاي وابسته به مخالفين اصلاحات و زير نظر رهبري بود، از طرفي چون به اصلاحات اعتقاد داشتند و تا حدودي تحت تأثير انديشمندان اصلاح طلب قرار داشتند از درگيري و خشونت پرهير مي كردند. يعني در برابر خشونت گروه هاي فشار مردم يا كتك مي خوردند و يا فرار مي كردند. اما در اين شلوغي هاي اخير اكثريت مردم از اصلاح نظام نااميد شده اند و انديشمندان اصلاح طلب هم ديگر تأثيري روي آنها ندارند، از اين رو شعارها در مخالفت با كليت نظام و بر عليه خود شخص رهبري مي باشند، به طوري كه خواستار استعفاي رئيس جمهور (سابقاً) اصلاح طلب نيز شده اند. از طرفي مردم بعد از مرحله نااميدي و افزايش فشار (بخصوص فشار اجتماعي اخير از سوي نيروي انتظامي و بسيج و ...) به مرحله خشم رسيده اند و آماده مقابله به مثل و استفاده از خشونت براي دفاع از خود شده اند. از طرفي وقتي مجروح شدن و عقب نشيني نيروهاي فشار و نيروي انتظامي را مي بينند ترسشان از اين نيروها ريخته و به استفاده بيشتر از خشونت ترقيب مي شوند.

اما آيا اين شلوغي ها فايده اي هم دارند؟

اگر اصلاح طلبان واقعي درون نظام (اگر وجود داشته باشند) بتوانند از اين فشار عظيم مردمي بر نظام استفاده كنند و طرفداران وضع موجود را مجبور به انجام تغييرات اساسي و بنيادين در نظام كنند، موفقيت بزرگي در راه رسيدن به دموكراسي خواهد بود؛ بخصوص كه فشار بين المللي نيز به بيشترين حد خود رسيده (در حمايت از حقوق بشر و مخالفت با برنامه هاي اتمي ايران).

در صورتي كه اين راه جواب ندهد و يا اصلاً آزموده نشود، اين خيزش هاي شبانه مي توانند باعث فرسايش قدرت نظام گردند، در صورتي كه رفته رفته بر جمعيت مردم در اين تجمعات نيز افزوده شود، مي توان اهداف خاصي را دنبال كرد. از جمله تصرف صدا و سيما براي اطلاع رساني به مردم و جلوگيري از جنگ رواني و خبر رساني دروغ به مردم و نيز تسخير زندان ها و آزادسازي زندانيان سياسي (مواظب باسيد اشتباهاً قاتل ها رو آزاد نكنيد!!!) كه يكي از اهداف و شعارهاي اصلي مردم در اين تجمعات مي باشد (اين امر مي تواند موجب پيدا كردن رهبر يا رهبراني براي تظاهرات مردم گردد). البته هر وقت صدا و سيما و زندان ها دست مردم افتاد مطمئن باشيد كه "ديگه كارشون تمومه".

۲۸ خرداد ۱۳۸۲

خوب، بعد از اينكه كلي خرابكاري كردم، از فردا ديگه شروع مي كنم بلند بلند فكر كنم كه شما هم بتونيد بخونيد ;-)