۲۹ خرداد ۱۳۸۲

مثل اينكه اين خيزش شبانه هر شب ادامه داره...
خوب، چند روزي از شلوغي هاي اخير مي گذره و حالا مي شه عاقلانه تر و به دور از احساسات انقلابي مسائل رو تجزيه و تحليل كرد.

چيزي كه واضح است اينكه نظام شديداً ترسيده و از طرفي سلطنت طلبان براي بازگشت به ايران و برقراري مجدد سلطنت لحظه شماري مي كنند. سلطنت طلبان فكر مي كنند كه تا 18 تير "كارشون تمومه" كه البته اين طور نيست؛ اما چرا:

اولاً اينكه اين تجمعات و شلوغي ها بي هدف و فاقد رهبري هستند. مردم از اين شلوغي ها تنها براي نشان دادن اعتراض و خالي كردن عقده هاي خودشان از سران نظام و نيروي انتظامي و بسيج و ... استفاده كردند.

دوماً جمعيت شركت كننده در اين تجمعات كم بود. البته اين مورد نسبي مي باشد، اما اين شلوغي ها رو با شلوغي هاي بعد از بازي هاي تيم ملي فوتبال مقايسه كنيد. فكر مي كنم جمعيتي كه در هر شب در كل تهران در اين تجمعات شركت مي كردند شايد نزديك به 10 هزار نفر بود، حال اين رقم رو با 100 هزار نفر تماشاگر بازي هاي استقلال و پرسپوليس مقايسه كنيد (اين بازي مهمتره يا خواسته هايي كه اين مردم در شب هاي قبل برايش بيرون آمدند؟).

اما نكته اي كه هست اينه كه اين شلوغي ها براي نظام خيلي خطرناكتر از شلوغي هاي قبلي بود، براي اينكه:

در شلوغي هاي قبلي (مثل 18 تير و شلوغي هاي بعد از مسابقات فوتبال) اكثريت مردم هنوز به اصلاحات درون نظام اعتقاد داشت و اكثر شعارهاي آنها در حمايت از اصلاح طلبان و مخالفت با ارگان هاي وابسته به مخالفين اصلاحات و زير نظر رهبري بود، از طرفي چون به اصلاحات اعتقاد داشتند و تا حدودي تحت تأثير انديشمندان اصلاح طلب قرار داشتند از درگيري و خشونت پرهير مي كردند. يعني در برابر خشونت گروه هاي فشار مردم يا كتك مي خوردند و يا فرار مي كردند. اما در اين شلوغي هاي اخير اكثريت مردم از اصلاح نظام نااميد شده اند و انديشمندان اصلاح طلب هم ديگر تأثيري روي آنها ندارند، از اين رو شعارها در مخالفت با كليت نظام و بر عليه خود شخص رهبري مي باشند، به طوري كه خواستار استعفاي رئيس جمهور (سابقاً) اصلاح طلب نيز شده اند. از طرفي مردم بعد از مرحله نااميدي و افزايش فشار (بخصوص فشار اجتماعي اخير از سوي نيروي انتظامي و بسيج و ...) به مرحله خشم رسيده اند و آماده مقابله به مثل و استفاده از خشونت براي دفاع از خود شده اند. از طرفي وقتي مجروح شدن و عقب نشيني نيروهاي فشار و نيروي انتظامي را مي بينند ترسشان از اين نيروها ريخته و به استفاده بيشتر از خشونت ترقيب مي شوند.

اما آيا اين شلوغي ها فايده اي هم دارند؟

اگر اصلاح طلبان واقعي درون نظام (اگر وجود داشته باشند) بتوانند از اين فشار عظيم مردمي بر نظام استفاده كنند و طرفداران وضع موجود را مجبور به انجام تغييرات اساسي و بنيادين در نظام كنند، موفقيت بزرگي در راه رسيدن به دموكراسي خواهد بود؛ بخصوص كه فشار بين المللي نيز به بيشترين حد خود رسيده (در حمايت از حقوق بشر و مخالفت با برنامه هاي اتمي ايران).

در صورتي كه اين راه جواب ندهد و يا اصلاً آزموده نشود، اين خيزش هاي شبانه مي توانند باعث فرسايش قدرت نظام گردند، در صورتي كه رفته رفته بر جمعيت مردم در اين تجمعات نيز افزوده شود، مي توان اهداف خاصي را دنبال كرد. از جمله تصرف صدا و سيما براي اطلاع رساني به مردم و جلوگيري از جنگ رواني و خبر رساني دروغ به مردم و نيز تسخير زندان ها و آزادسازي زندانيان سياسي (مواظب باسيد اشتباهاً قاتل ها رو آزاد نكنيد!!!) كه يكي از اهداف و شعارهاي اصلي مردم در اين تجمعات مي باشد (اين امر مي تواند موجب پيدا كردن رهبر يا رهبراني براي تظاهرات مردم گردد). البته هر وقت صدا و سيما و زندان ها دست مردم افتاد مطمئن باشيد كه "ديگه كارشون تمومه".