من ایران را خیلی دوست دارم. دوست دارم کشورم از نظر علمی، فرهنگی، اقتصادی، ورزشی و ... جزو بهترین های دنیا باشد و مردمش در رفاه، آسایش، امنیت و آزادی زندگی کنند.
به همین دلیل دوست دارم دولت ایران( یعنی جمهوری اسلامی ایران) هر چه سریعتر مسیر را برای پیشرفت ملت ایران هموار کند.
به همین دلیل هم فکر می کنم روش اداره کشور (چه قبل و چه پس از انقلاب) مناسب نبوده است و نظام نیازمند اصلاحات است.
و باز به این دلیل 2 دوره به خاتمی رأی دادم که نماد اصلاحات در ایران بود.
من در انتخابات پیشین ریاست جمهوری به معین، رقیب احمدی نژاد، رأی دادم. چون با افکار و عقاید آقای احمدی نژاد موافق نبودم. الآن هم پس از تقریباً 3 سال ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، فکر می کنم روش ایشان در اداره کشور مناسب نیست و حتی زیانبار است.
به این ترتیب آقای احمدی نژاد از نظر شخصی من رئیس جمهور خوبی برای ایران نیست. اما از دید کلی تر و اگر نظر شخصی من در نظر گرفته نشود، فکر می کنم آقای احمدی نژاد رئیس جمهور خوبی باشد. چرا؟!
آقای احمدی نژاد برای رسیدن به هدفش تمام تلاشش را می کند و چیزی برایش مهم نیست؛ حتی اگر کار نشدنی به نظر برسد، تلاشش را می کند. حتی به نظر می رسد کارهایی می کند که زیاد در مورد آنها فکر نشده است، اما تلاشش را می کند و با گفته های این و آن ناامید نمی شود و دست از تلاش بر نمی دارد.
اصلاح طلبان در زمانی که دولت را در دست داشتند، بسیاری از کارهایی را که می خواستند انجام دهند، به دلیل ترس از مقاومت اصول گرایان، انجام ندادند (روشون نمی شد انجام بدن). البته بسیاری از کارهایی هم که انجام دادند، به دلیل مقاومت رهبری، شورای نگهبان و ... به نتیجه نرسیدند. اما حداقل مردم از این تلاش و کار مطلع می شدند و اهداف اصلاح طلبان را به صورت عملی می دیدند. به عنوان مثال هیچ کس در کل دولت خاتمی جرئت انجام کاری جهت اجازه یافتن خانم ها برای ورود به استادیوم فوتبال را نداشتند. اگر هم تلاشی صورت گرفت، به نتیجه نرسید. رئیس جمهور احمدی نژاد اما این کار را کرد، اگرچه او هم (تا این لحظه) به نتیجه نرسیده است، اما حداقل مردم با طرز فکر او آشنا شدند و تلاش وی را دیدند.
یا جریان بنزین *. به اعتقاد من، یکی از مسائلی اقتصادی که حتماً باید کاری برای آن کرد، بحث سوبسید است، بخصوص سوبسید بنزین. به این منظور باید سوبسید آن به مرور برداشته شود. کاری که آقای خاتمی تلاش کرد انجام دهد، البته بسیار آرام، به طوری که سال ها زمان نیاز بود. البته تا زمانی که مجلس هفتم جلوی این فعالیت ایشان را گرفت و تثبیت قیمت ها را تصویب کرد. یعنی این تلاش خاتمی هم که نتایج بسیار کم رنگی داشت، در نهایت متوقف شد و اصلاح طلبان هم تلاش بیشتری در این راستا نکردند. آقای احمدی نژاد هدف مشابهی داشت، اما روشی کاملاً متفاوت. با این وجود کاری که آقای احمدی نژاد در خصوص بنزین انجام داد (اگرچه با روش سهمیه بندی کردن بنزین و عدم فروش بنزین آزاد کاملاً مخالف بودم و هستم) شجاعت بسیار زیادی می خواست که آقای احمدی نژاد داشت و اصلاح طلبان هرگز نداشتند (احتمالاً از ترس محکوم شدن توسط رهبری، شورای نگهبان، قوه قضائیه، صدا و سیما و ... و ایجاد شلوغی و درگیری های خیابانی و ...).
البته آقای احمدی نژاد هم همان محدودیت های آقای خاتمی را دارد، با این تفاوت که عقاید مشتریک وی با دیگر مراکز قدرت نظام (رهبری، شورای نگهبان، قوه قضائیه و مجلس) بیش از اشتراکات اصلاح طلبان با این ارگان ها می باشد. مقاومت در برابر برخی اقدامات احمدی نژاد از سوی مجلس، قوه قضائیه، شورای نگهبان، روحانیون، رهبری و ... کاملاً مشخص است و نمونه آن همین بحث ورود بانوان به استادیوم های فوتبال است.
به این دلیل فکر می کنم احمدی نژاد برای کسانی که به او رأی دادند، که تعدادشان هم کم نیست (اگر آراء وی را به کل جمعیت ایران تعمیم دهیم می شود حدود 36% جمعیت کشور یعنی تقریباً 25 میلیون نفر، که البته بچه 2-3 ساله هم بینشون هست) رئیس جمهور خوبی است. حال باید دید آیا افرادی که به وی رأی دادند، آیا بازهم به وی رأی خواهند داد؟ من فکر نمی کنم!
*)
دولت ایران بنزین را سوبسید می کند. یعنی به دلیل مصرف بیش از حد بالای بنزین در کشور، پالایشگاه های ایران توان تولید بنزین مورد نیاز کشور را ندارند و توسعه پالایشگاه ها نیز به موقع انجام نشده است. بنابراین دولت مجبور به فروش نفت خام و خرید بنزین (با ارزش افزوده به دلیل پالایش) می باشد. بعد این بنزین ها را بین پمپ بنزین ها پخش می کند و به قیمتی پائین تر از قیمت خرید می فروشد. مردم هم به دلیل قیمت بسیار پائین بنزین**، بیش از حد مصرف می کنند. یعنی توجه کافی به مثلاً تنظیم بودن موتور نمی کنند. خودروسازان نیز نیازی برای هزینه کرردن جهت تجهیز خودروها به موتورهای مدرن و کم مصرف نمی بینند، زیرا مردم توجیح اقتصادی برای پرداخت هزینه بیشتر برای خودرویی که تنها مزیتش مصرف کم تر است نمی بینند. صاحبان پمپ بنزین ها هم توجیح اقتصادی برای تعمیر سریع تجهیزات پمپ بنزین نمی بینند. همه جای این جریان ضرر است. برای دولت، برای مردم، برای محیط زیست و ....
حال این سوبسید که برای مردم کم درآمد در نظر گرفته شده است، به جیب چه کسانی می رود؟
خانواده نیازمند این سوبسید یا خودرو ندارد، یا یک خودرو دارد. اما خانواده های که نیازی به این سوبسید ندارند، به تعداد افراد خانواده یا بیشتر، خودرو دارند. یعنی این سوبسید غیر عادلانه تقسیم می شود و کسانی که نیازی به آن ندارند، بیشتر از نیازمندان از آن استفاده می کنند.
به همین دلیل دوست دارم دولت ایران( یعنی جمهوری اسلامی ایران) هر چه سریعتر مسیر را برای پیشرفت ملت ایران هموار کند.
به همین دلیل هم فکر می کنم روش اداره کشور (چه قبل و چه پس از انقلاب) مناسب نبوده است و نظام نیازمند اصلاحات است.
و باز به این دلیل 2 دوره به خاتمی رأی دادم که نماد اصلاحات در ایران بود.
من در انتخابات پیشین ریاست جمهوری به معین، رقیب احمدی نژاد، رأی دادم. چون با افکار و عقاید آقای احمدی نژاد موافق نبودم. الآن هم پس از تقریباً 3 سال ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، فکر می کنم روش ایشان در اداره کشور مناسب نیست و حتی زیانبار است.
به این ترتیب آقای احمدی نژاد از نظر شخصی من رئیس جمهور خوبی برای ایران نیست. اما از دید کلی تر و اگر نظر شخصی من در نظر گرفته نشود، فکر می کنم آقای احمدی نژاد رئیس جمهور خوبی باشد. چرا؟!
آقای احمدی نژاد برای رسیدن به هدفش تمام تلاشش را می کند و چیزی برایش مهم نیست؛ حتی اگر کار نشدنی به نظر برسد، تلاشش را می کند. حتی به نظر می رسد کارهایی می کند که زیاد در مورد آنها فکر نشده است، اما تلاشش را می کند و با گفته های این و آن ناامید نمی شود و دست از تلاش بر نمی دارد.
اصلاح طلبان در زمانی که دولت را در دست داشتند، بسیاری از کارهایی را که می خواستند انجام دهند، به دلیل ترس از مقاومت اصول گرایان، انجام ندادند (روشون نمی شد انجام بدن). البته بسیاری از کارهایی هم که انجام دادند، به دلیل مقاومت رهبری، شورای نگهبان و ... به نتیجه نرسیدند. اما حداقل مردم از این تلاش و کار مطلع می شدند و اهداف اصلاح طلبان را به صورت عملی می دیدند. به عنوان مثال هیچ کس در کل دولت خاتمی جرئت انجام کاری جهت اجازه یافتن خانم ها برای ورود به استادیوم فوتبال را نداشتند. اگر هم تلاشی صورت گرفت، به نتیجه نرسید. رئیس جمهور احمدی نژاد اما این کار را کرد، اگرچه او هم (تا این لحظه) به نتیجه نرسیده است، اما حداقل مردم با طرز فکر او آشنا شدند و تلاش وی را دیدند.
یا جریان بنزین *. به اعتقاد من، یکی از مسائلی اقتصادی که حتماً باید کاری برای آن کرد، بحث سوبسید است، بخصوص سوبسید بنزین. به این منظور باید سوبسید آن به مرور برداشته شود. کاری که آقای خاتمی تلاش کرد انجام دهد، البته بسیار آرام، به طوری که سال ها زمان نیاز بود. البته تا زمانی که مجلس هفتم جلوی این فعالیت ایشان را گرفت و تثبیت قیمت ها را تصویب کرد. یعنی این تلاش خاتمی هم که نتایج بسیار کم رنگی داشت، در نهایت متوقف شد و اصلاح طلبان هم تلاش بیشتری در این راستا نکردند. آقای احمدی نژاد هدف مشابهی داشت، اما روشی کاملاً متفاوت. با این وجود کاری که آقای احمدی نژاد در خصوص بنزین انجام داد (اگرچه با روش سهمیه بندی کردن بنزین و عدم فروش بنزین آزاد کاملاً مخالف بودم و هستم) شجاعت بسیار زیادی می خواست که آقای احمدی نژاد داشت و اصلاح طلبان هرگز نداشتند (احتمالاً از ترس محکوم شدن توسط رهبری، شورای نگهبان، قوه قضائیه، صدا و سیما و ... و ایجاد شلوغی و درگیری های خیابانی و ...).
البته آقای احمدی نژاد هم همان محدودیت های آقای خاتمی را دارد، با این تفاوت که عقاید مشتریک وی با دیگر مراکز قدرت نظام (رهبری، شورای نگهبان، قوه قضائیه و مجلس) بیش از اشتراکات اصلاح طلبان با این ارگان ها می باشد. مقاومت در برابر برخی اقدامات احمدی نژاد از سوی مجلس، قوه قضائیه، شورای نگهبان، روحانیون، رهبری و ... کاملاً مشخص است و نمونه آن همین بحث ورود بانوان به استادیوم های فوتبال است.
به این دلیل فکر می کنم احمدی نژاد برای کسانی که به او رأی دادند، که تعدادشان هم کم نیست (اگر آراء وی را به کل جمعیت ایران تعمیم دهیم می شود حدود 36% جمعیت کشور یعنی تقریباً 25 میلیون نفر، که البته بچه 2-3 ساله هم بینشون هست) رئیس جمهور خوبی است. حال باید دید آیا افرادی که به وی رأی دادند، آیا بازهم به وی رأی خواهند داد؟ من فکر نمی کنم!
*)
دولت ایران بنزین را سوبسید می کند. یعنی به دلیل مصرف بیش از حد بالای بنزین در کشور، پالایشگاه های ایران توان تولید بنزین مورد نیاز کشور را ندارند و توسعه پالایشگاه ها نیز به موقع انجام نشده است. بنابراین دولت مجبور به فروش نفت خام و خرید بنزین (با ارزش افزوده به دلیل پالایش) می باشد. بعد این بنزین ها را بین پمپ بنزین ها پخش می کند و به قیمتی پائین تر از قیمت خرید می فروشد. مردم هم به دلیل قیمت بسیار پائین بنزین**، بیش از حد مصرف می کنند. یعنی توجه کافی به مثلاً تنظیم بودن موتور نمی کنند. خودروسازان نیز نیازی برای هزینه کرردن جهت تجهیز خودروها به موتورهای مدرن و کم مصرف نمی بینند، زیرا مردم توجیح اقتصادی برای پرداخت هزینه بیشتر برای خودرویی که تنها مزیتش مصرف کم تر است نمی بینند. صاحبان پمپ بنزین ها هم توجیح اقتصادی برای تعمیر سریع تجهیزات پمپ بنزین نمی بینند. همه جای این جریان ضرر است. برای دولت، برای مردم، برای محیط زیست و ....
حال این سوبسید که برای مردم کم درآمد در نظر گرفته شده است، به جیب چه کسانی می رود؟
خانواده نیازمند این سوبسید یا خودرو ندارد، یا یک خودرو دارد. اما خانواده های که نیازی به این سوبسید ندارند، به تعداد افراد خانواده یا بیشتر، خودرو دارند. یعنی این سوبسید غیر عادلانه تقسیم می شود و کسانی که نیازی به آن ندارند، بیشتر از نیازمندان از آن استفاده می کنند.
**) ممکن است کسی بگوید که قیمت بنزین در ایران پائین نیست و به عنوان دلیل عنوان کند که ایران منبع نفت و در نتیجه بنزین است و باید بنزین را ارزان تر عرضه کند، قیمت بنزین باید در مقایسه با درآمد مردم سنجیده شود و ....
برای اینکه خودتان قضاوت کنید، می توانید قیمت بنزین در کشورهای مختلف را در اینجا ملاحظه نمائید.
به عنوان مثال قیمت بنزین در کشورهای عربستان سعودی، امارات، کویت و روسیه، که مانند ایران دارای ذخایر نفتی هستند، به ترتیب عبارت است از 130 تومان، 320 تومان، 200 تومان، 850 تومان.
قیمت بنزین در کشورهای افغانستان، اتیوپی، موزامبیک و سودان که همگی بر خلاف ایران جزو کشورهای جهان چهارم محسوب می شوند، به ترتیب عبارت است از 600 تومان، 910 تومان،1400 تومان و 1500 تومان.
و در پایان، قیمت بنزین در ترکیه، آلمان، آمریکا و چین به ترتیب عبارت است از 2240 تومان، 2100 تومان، 1250 تومان و 588 تومان.
البته لازم به یادآوری است که در اکثر این کشورها، قیمت بنزین مانند ایران ثابت نمی باشد و در بازار آزاد تعیین می شود و به همین دلیل ممکن است به صورت روزانه تغییر کند.
1 Comments:
dash, kos nago, kojaye ahmadi nejad khobe. oon fagat ye dorog goye bozorge ke neshon mide dare kar mikone. fekr konam oon bozorgtarin khinat kare to in zamone hast
ارسال یک نظر