۰۷ فروردین ۱۳۸۷

تصاویر پورنو در یکی از خیابان های کرج

ظاهراً کامپیوتری که به این نمایشگر تبلیغاتی متصل بوده حاوی تصاویر پورنو بوده و وقتی Screen Saver کامپیوتر فعال می شود، این تصاویر هم نمایش داده می شوند. اینکه برای مسئولین این نمایشگر تبلیغاتی چه اتفاقی افتاده است را متأسفانه خبر ندارم.



http://www.youtube.com/watch?v=eSdXAdOqVDM

۲۶ اسفند ۱۳۸۶

از آقاپسر به هودر: من سالمم!

دیشب یک لینک به سایت خودم دیدم کف کردم.
یک سری به سایت http://www.i.hoder.com/ بزنید و در لینکدونی، لینک وبلاگ آقاپسر را ببینید.
در این مورد چند تا توضیح باید بدم:

1) دو روز پیش مطلبی خوندم از آقای حسین درخشان در خصوص NED و کمپین یک میلیون امضاء. روز انتخابات بود و منم تو جو انتخابات، برای همین یکدفعه جوگیر شدم و احساسات ضدآمریکائیم گل کرد و در این خصوص مطلبی نوشتم با عنوان "اصلاح طلبان، سازمان های غیر دولتی و کمک های مالی".
فردای همون روز پیش خودم گفتم چقدر عجله کردم. ای کاش با خود مسئولین کمپین هم صحبت می کردم تا با دیدگاه اونها هم آشنا بشم. برای همین مطلب رو از روی وبلاگ برداشتم (فکر می کنم حدود 12 ساعت بعد، البته یادم نیست). بعدش هم یک e-mail زدم به سایت یک میلیون امضاء که البته هنوز جوابی نگرفتم.

2) هودرخان عنوان لینک به وبلاگ من رو گذاشته "احتمالا سران کمپین یک میلیون امضا هم از آمریکا تامین مالی می‌شوند". در حالی که من در مطلب خودم نوشته بودم "... هم از سوی این سازمان تأمین مالی می شوند". در ضمن در اول پاراگرافی که این جمله در آن آمده نوشته بودم "طبق این خبر، کمپین ایرانی یک میلیون امضاء که از حقوق زنان دفاع میکنه ..." و داشتم خبر آقای هودر رو توضیح می دادم.

3) آقای هودر در توضیح لینک و در زیر آن نوشته است "مجبور شدم به کش گوگل لینک بدم، چون انگار در اثر تهدیدهای چماقگیرهای کمپین مطلبش رو طرف پاک کرده". می خواستم برای هودر e-mail بزنم و بگم که از طرف چماقگیرها تهدید نشدم، بعد دیدم شاید خوشش نمیاد، چون اگر دوست داشت می تونست به من e-mail بزنه و بپرسه چرا مطلب رو حذف کردم.

در پایان اگر بخوام به زبان هودری صحبت کنم باید بگم:
اگر شکی داشتم که حسین درخشان توهمات و اطلاعات خود را هم زده و در سایت قرار می دهد (یک چیزی شبیه مطالب حسین شریعتمداری کیهان تهران یا علیرضا نوری زاده کیهان لندن)، با دیدن لینکی که به Cache بلاگ من داده و توضیحی که زیر اون نوشته، مطمئن شدم.

۲۴ اسفند ۱۳۸۶

انتخابات مجلس هشتم آغاز شد

خوب، من که ایران نیستم و نمی تونم رأی بدم، ببینیم نتیجه چی میشه!
در انتخابات قبلی بیشتر تو صحب ها با دوستان و اطرافیان سعی می کردم تصمیم خودم رو ترویج کنم، این دفعه فقط از طریق این وبلاگ.

آخرین تلاش: می توانیم از تشکیل اکثریت در مجلس جلوگیری کنیم

ما می توانیم با رأی دادن به اصلاح طلبان، از تشکیل اکثریت در مجلس جلوگیری کنیم.
اگر مشارکت مردم به اندازه کافی باشد و اصلاح طلبان بتوانند یک سوم مجلس را بدست آورند، یک سوم بقیه بین اصولگرایان تندرو و اصولگرایان میانه رو و نمایندگان مستقل تقسیم خواهد شد. در این صورت هیچ جبهه ای اکثریت مطلق نخواهد داشت و با توجه به اینکه اختلافات دو جبهه اصلی اصولگرایان جدی می باشد، شاید حتی بتوان در برخی امور با بخش های میانه روی آنها ائتلاف کرد (مثلاً برای تصویب و یا رد قوانین و یا لوایح).

اصلاح طلبان، سازمان های غیر دولتی و کمک های مالی

موقتاً برداشته شد...

دوستانی که از سایت "سردبیر:خودم" تشریف آورده اند لطفاً از این طرف ...

ایران در دستان قدرتمند شورای نگهبان


...
دو سال و نیم پس از برعهده گرفتن ریاست جمهوری توسط محمود احمدی نژاد، حدود 43 میلیون ایرانی روز جمعه مجلس جدیدی را انتخاب خواهند کرد. گرچه این انتخابات برای اصولگرایان حکم آزمایش رئیس جمهوری را دارد که محبوبیت وی طی ما های اخیر شدیداً کاهش یافته است. اما اصلاح طلبان نمی توانند حداکثر استفاده را از نارضایتی مردم ببرند.
...
خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران اقدام شورای نگهبان در ردصلاحیت نامزدهای انتخابات را محکوم کرد: "مردم آزادی می خواهند". این یعنی آنها باید "در صورت عدم توجه حکومت به خواسته هایشان، بتوانند نظام حاکم را زیر سؤال برده و آن را بدون خشونت تغییر دهند"

گرچه احزاب اصلاح طلب بر اثر اقدام سختگیرانه شورای نگهبان تضعیف شده اند، از تحریم انتخابات صرف نظر کردند. این امر در گذشته بیشتر به ضررشان تمام شده بود. خاتمی به رأی دهندگان می گوید "در صورتی که رأی و نظر خود را تنها نزد خود نگاه دارید، هیچگاه چیزی تغییر نخواهد کرد".
...
متن کامل به زبان آلمانی: http://www.netzeitung.de/politik/ausland/933419.html

۲۳ اسفند ۱۳۸۶

نیزه های غیر هم اندازه در جنگ انتخاباتی


...
با این وجود این دو طیف سیاسی، که در انتخابات در برابر هم قرار گرفته اند، مبارزه سرسختانه ای با هم می کنند. در یک سو اصلاح طلبان قرار دارند. اگرچه اصلاح طلبان طی هشت سال ریاست جمهوری خاتمی موفق شدند زنجیرهای ایدئولوژیک و مذهبی را که انقلاب اسلامی به جامعه بسته بود، کمی بازتر کنند. اما در تلاش برای دموکراتیزاسیون ساختار قدرت شکست خوردند. بسیاری از رأی دهندگان به اصلاح طلبان که ناامید شده بودند، از پشتیبانی آنان دست کشیدند و علاقه خود به سیاست را از دست دادند.

این امر باعث شد روحانیون اصولگرا مجدداً نهادهای دموکراتیک نظام، مجلس و دولت، را تحت کنترل خود درآورند. به این منظور نیروهای خود در بسیج، سپاه و ادارات را بسیج کردند تا مردم را با شعارهای ملی و مذهبی همراه خود کنند...
...
متن کامل به زبان آلمانی: http://www.nzz.ch/nachrichten/zuerich/ungleich_lange_spiesse_im_iranischen_wahlkampf__1.688553.html

آیا ایران دموکراتیک است؟


آیا باید انتخابات مجلس که 14 مارس در ایران برگذار می گردند را جدی گرفت؟ یا این انتخابات تنها یک رأی گیری ظاهری برای افرادی تعیین شده می باشد؟ جالب توجه است که انتخابات ایران، چه در مقایسه با استانداردهای دموکراتیک و چه استانداردهای استبدادی، منحصر بفرد است. اگرچه این انتخابات نه آزاد هستند و نه عادلانه، با این وجود اختلافات واقعی بین نامزدها وجود دارد و نتایج آنها نیز معمولاً قابل پیش بینی نیستند.

برخلاف انتخابات تقلبی که برنده آنها از قبل مشخص است، نظام ایران اجازه برگذاری انتخابات رقابتی بین نامزدهای تأیید شده را می دهد. کمتر کسی پیروزی خیره کننده محمد خاتمی اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 1997 را پیش بینی می کرد و باز کمتر کسی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2005، پیروزی محمود احمدی نژاد تندرو را حدس می زد.

صدها نفر از نامزدان اصلاح طلب رد صلاحیت شدند

برای کسانی که لیوان دموکراسی ایران را نیمه پر می بینند، انتخابات مجلس، این فرهنگ سیاسی منحصر بفرد در خاور میانه را بیش از پیش تثبیت می کند. اما دلایل خوبی برای نیمه خالی دیدن لیوان دموکراسی ایران وجود دارد. نامزدانی که به اندازی کافی مذهبی نیستند و یا التزام کافی به قانون اساسی اسلامی ندارند، حذف صلاحیت می شوند.

اگرچه زود است گفته شود با شکست طرفداران احمدی نژاد باید وی را برای آینده فراموش کرد، اما پیروزی این نیروها در انتخابات پیش رو، احتمال انتخاب مجدد وی در ژوئن 2009 را افزایش می دهد. تنها به همین یک دلیل نیز باید انتخابات را جدی گرفت.

متن کامل به زبان آلمانی: http://debatte.welt.de/kommentare/64003/ist+der+iran+demokratisch?req=RSS#comment

این انتخابات مسیر آینده ایران را مشخص خواهد کرد

ایرانیان به طور متوسط سالی یک بار در انتخابات مختلف شرکت می کنند. در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان اسلام، می توان از وجود یک فرهنگ انتخابات در ایران یاد کرد، اگرچه ایرادات اساسی به آن وارد است. انتخابات مجلس هشتم از بسیاری جهات مهمترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی ایران می باشد. نتایج این انتخابات می تواند حکم دادن در خصوص این جمهوری مبتلا به بیماری مضمن را تسهیل نماید که آیا واقعاً امکان اصلاح از درون توسط نیروهای عملگرای اصلاح طلب و با حمایت جامعه اصلاح طلب وجود دارد یا خیر.
...
ایرانیان در سال 1997 یک رئیس جمهور اصلاح طلب (محمد خاتمی) انتخاب کردند. نتیجه انتخابات برخلاف تمام انتخابات پیشین از قبل قابل تعیین نبود. بهزاد نبوی، یکی از سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، چندی پیش از برخی اقدامات تکان دهنده مذهبیان تندرو پس از پیروزی خاتمی در 23 می 1997 پرده برداشت.
وقتی پیروزی خاتمی مشخص شد، برخی افراد پیش نهاد کردند که در همان شب و پیش از اعلام رسمی نتایج، دو-سه هزار اصلاح طلب پیشرو را دستگیر کنند و در صبح فردا، رقیب خاتمی (آیت الله علی ناطق نوری از جبهه اصولگرایان که حمایت آیت الله خامنه ای، رهبر ایران را دارا بود) را به عنوان پیروز انتخابات اعلام نمایند.
نبوی، که 10 سال به عنوان وزیر با 3 دولت همکاری داشته و معاون رئیس مجلس ششم با اکثریت اصلاح طلبان نیز بوده است ادامه می دهد: افرادی در میدان ولیعصر جمع شده بودند و منتظر دستور بودند تا اقداماتی (بر علیه نتایج انتخابات) انجام دهند.
...
این رقابت از نوع اسلامی-جمهوری خواهی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان به همراه ارگان های حامی می باشد که البته این حامیان از نظر قدرت سیاسی و مالی قابل مقایسه نیستند.
اصلاح طلبان امیدوارند این اختلاف را با نارضایتی مردم از اصولگرایان و بخصوص احمدی نژاد جبران کنند. از جمله عدم پایبندی به شعارهایی که احمدی نژاد پیش از انتخابات داد، تورم شدید و بیکاری با وجود قیمت بسیار بالای نفت. نارضایتی جوانان و بخصوص دختران از حضور و فشار نیروی انتظامی نیز روز به روز بیشتر می شود.

با وجود تمام تردیدها، به نظر می آید این تفکر تقویت شده است که تحریم انتخابات فایده ای ندارد. در انتخابات شورای شهر در سال 2003 در سراسر کشور کمتر از 25% واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند. به این ترتیب احمدی نژاد شهردار تهران شد.
در انتخابات مجلس در سال 2004 نیز نزدیک به 50% واجدین شرایط سر صندوق های رأی حاضر نشدند. این امر باعث تشکیل مجلسی با اکثریت اصولگرا شد که کار دولت خاتمی را مشکل کرد. دلیل حضور کم تعداد در این انتخابات، ناامیدی و سرخوردگی رأی دهندگان به خاتمی بود که به خواسته های خود نرسیده بودند. در مرحله دوم انتخابات ریاست جموری سال 2005، حدود 42% واجدین شرایط در انتخابات شرکت نکردند.

شهردار پیشین، احمدی نژاد، به ریاست جمهوری رسید. پیدا کردن دلیلی جهت تحریم انتخابات برای واجدین شرایط رأی دادن در ایران بسیار سخت خواهد بود. نیروها، سیاستمداران و شخصیت هایی که خواستار تحریم بودند، پس از رئیس جمهور شدن احمدی نژاد، هر روز از فاجعه بودن سیاست های داخلی و خارجی ایران می نوشتند.
اگرچه شورای نگهبان همچنان می تواند مانند زمان مجلس ششم، جلوی اصلاحات را بگیرد، اصلاح طلبان قصد دارند قوای قانونگذاری را بدست آورند و امیدوارند بتوانند از تجربیات متعددی که در مجلس ششم کسب کردند، استفاده کنند.

مجلس ششم تالار بحث موافق و مخالف بود. علی اکبر موسوی خوئینی، دبیر کل سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوارتحکیم وحدت)، در سال 2003 و به عنوان نماینده مجلس ششم گفته بود: "مشکل اصلی کشور ما این است که سازمان ها و نهادهایی وجود دارند که خارج از نظارت دولت هستند. اینها تحت حفاظت و کنترل یک نفر می باشند که اجازه هیچگونه تغییر و اصلاحی را نمی دهد و فرای قانون قرار دارد."

بسیاری از اصلاح طلبان در صورت گشایش بیشتر شرایط داخلی حتی اصل ولایت فقیه را زیر سؤال خواهند برد. در حقیقت بسیاری از آنها در حال حاضر نیز اعتقادی به آن ندارند و مشکل اصلی کشور را همین اصل می دانند. بسیاری از اصلاح طلبان حتی خواهان تغییر قانون اساسی ایران هستند که اجازه اصلاحات اساسی را نمی دهد، زیرا طبق قانون، ولایت فقیه فرای قانون است.

14 مارس می تواند سنجشی باشد برای فرهنگ انتخاباتی ایران. تاکنون حضور کم تعداد در انتخابات همواره به ضرر کشور بوده است. سیاست گاهی اوقات شبیه بازی فوتبال است. باید تا پایان بازی، بازی کرد، در غیر این صورت خواهید باخت. ایرانیان خاتمی و یک مجلس اصلاح طلب انتخاب کردند. وقتی خواسته های آنان به طور کامل برآورده نشد، زمین بازی را پیش از پایان بازی ترک کردند و زمین را به احمدی نژاد و مجلس اصولگرا واگذار کردند. 14 مارس برای انتخابات آتی ریاست جمهوری نیز تعیین کننده خواهد بود. آینده ایران به این دو انتخابات بستگی دارد.
لینک متن کامل به زبان آلمانی: http://www.heise.de/tp/r4/artikel/27/27045/1.html

من و تو برای بعد ازتحریم یا شرکت در انتخابات چه برنامه ای داریم!


خوب، تبلیغات تمام شد و کار من و تو برای قبل از انتخابات هم تقریباً تمام شد. تو سعی کردی من و همفکرانم را قانع کنی که برای بهبود شرایط موجود باید انتخابات را تحریم کرد و من هم سعی کردم تو و همفکرانت را قانع کنم که برای رسیدن به این هدف، باید رأی داد.
من 4 سال پیش مثل تو انتخابات را تحریم کردم و از تصمیم خودم هم راضی، انشاءالله فرداها نیز از شرکتم در انتخابات مجلس هشتم راضی خواهم بود.

در طول این چند سال که از تشکیل جمهوری اسلامی ایران گذشته است، افرادی همواره انتخابات را تحریم کردند، افرادی همواره رأی دادند و افرادی هم با توجه به شرایط، هر دو گزینه را آزموده اند.

مشخص است که تنها رأی دادن یا ندادن، باعث تحولی نخواهد شد. باید برای بعد از انتخابا ت هم برنامه داشت. من و تو هم باید برای بعد از انتخابات برنامه داشته باشیم و این تنها وظیفه احزاب و گروه ها نیست. دلیلی ندارد این برنامه بین تمام تحریم کنندگان و شرکت کنندگان یکی باشد. شاید حتی منی که به خانم/آقای x رأی می دهم، بسیاری از برنامه های وی را قبول نداشته باشم، اما برای پیشبرد برنامه خودم، بهترین گزینه برای رسیدن به هدفم، رأی به x است.

همانطور که در مطالب قبلی هم گفتم، فکر می کنم برای اینکه امکان اصلاح از درون وجود داشته باشد، باید اعتماد نیروهای قدرتمند داخلی را بدست آورد. باید قدم های اولیه را کوچکتر برداشت و به مرور قدم ها را بزرگتر کرد. باید ابتدا قوانینی را تصویب نمود و اصلاح نمود که زیاد جنجالی نیستند و بعد رفت سراغ موضوعات جنجالی مثل قوانین مربوط به انتخابات، مطبوعات، آزادی های فردی و اجتماعی و .... اصلاح طلبان نیز مثل من و تو هستند. شاید اهداف نسبتاً مشابهی داشته باشند، ولی در روش های رسیدن به اهداف با هم اختلافاتی دارند. در بین همین نامزدهای اصلاح طلب هم بودند افرادی که خواهان تحریم انتخابات بودند، اما به تصمیم اکثریت در حزبشان احترام گذاشتند و در انتخابات شرکت کردند. در بین این افراد هستند کسانی که در مورد ولایت مطلقه، نحوه انتخابات، شورای نگهبان، صدا و سیما، آزادی های فردی و اجتماعی و ... مثل من و تو فکر می کنند. البته این افراد چون مسئولیت رسمی دارند، نمی توانند مثل من و تو با این موضوعات برخورد کنند و باید روش های دیپلماتیک تری انتخاب کنند.
فکر می کنم یکی از اشتباهات مخالفان اصلاحات، حمایت علنی رهبر از دولت فعلی و مخالفت با اصلاح طلبان بود. شاید برخی اعتقاد داشته باشند که این حیله آنهاست برای افزایش تعداد شرکت کنندگان و دادن رأی به اصلاح طلبان، ولی من اصلاً چنین اعتقادی ندارم. همین افراد در انتخابات ریاست جمهوری نهم، قبل از انتخابات می گفتند این رفتن رفسنجانی و احمدی نژاد حیله نظام است برای اینکه رفسنجانی انتخاب شود. همین افراد پس از اعلام نتایج می گفتند "این حیله نظام بود برای انتخاب شدن احمدی نژاد"!!!

من و همفکرانم هم باید همواره با فشار بر نمایندگان منتخب خود، وظایف آنها را یادآوری کنیم و آنها را مجبور به عکس العمل نمائیم. اگر فرضاً بازهم دانشجویی دستگیر شد یا روزنامه ای بسته شد و نمایندگان اصلاح طلب عکس العملی نشان ندادند، باید از طریق وب سایت هایمان، نامه هایمان، شرکت در تحصن ها و تظاهرات و ... به نمایندگان اصلاح طلب فشار بیاوریم و نه فرضاً به رهبر، قوه قضائیه، شورای نگهبان، صدا و سیما، نیروی انتظامی و .... چون این ارگان ها انتخابی نیستند و اعتراضات مردم شاید اصلاً اهمیتی برایشان نداشته باشد. اما نمایندگان مجلس و بخصوص اصلاح طلبان، به آراء ما نیاز دارند. البته منظور من این نیست که به ارگان های انتصابی اعتراضی نشود، چون مشکل اصلی همین ارگان ها هستند. اما فکر می کنم برای مردم عادی، استراتژی فشار از پائین و چانه زنی از بالا در برابر اصلاح طلبان بهتر پاسخ دهد. از طرف دیگر اصلاح طلبان داخل قدرت باید خود استراتژی فشار و چانه زنی را در برابر مخالفین اصلاحات در داخل نظام به کار ببرند. البته مطمئناً احزاب اصلاح طلب از این نوع پیاده سازی استراتژی فشار و چانه زنی زیاد خشنود نخواهند بود، زیرا اگر مردم فشار خود را بر این گروه ها وارد کنند، آنها برای راضی نگاه داشتن نسبی مردم و برای از دست ندادن موقعیت خود که وابسته به آراء مردم است، مجبور به وارد آوردن فشار به نیروهای مخالف قدرتمندتر از خودشان هستند و مشخص است که این احزاب اصلاح طلب، ترجیح می دهند مردم فقط به مخالفان اصلاحات فشار وارد کنند و نه به خودشان.

فکر می کنم تو هم حتماً برنامه ای برای بعد از انتخابات داری. تمام طرفداران تحریم باید برنامه خود برای بعد از انتخابات را منتشر کنند و برای پیاده سازی آن تلاش کنند. فکر می کنم شرایطی که تو می خواهی به آن برسی با شرایط مورد نظر من زیاد تفاوتی نداشته باشد. می توانیم برای رسیدن به حداقل خواسته های مشترکمان با هم همکاری کنیم.
اختلاف من و تو فقط برای چند روز قبل از انتخابات است و از فردا مجدداً به طور مشترک برای رسیدن به خواسته هایمان تلاش خواهیم کرد. از فردا مجدداً به طور مشترک از استقلال ایران دفاع خواهیم کرد. از زندانیان عقیدتی-سیاسی دفاع خواهیم کرد و در برابر زورگویی های نظام ایستادگی خواهیم کرد. مبارزه مدنی را ادامه خواهیم داد، به صفوف تظارهات خواهیم پیوست تا حقوقمان را بگیریم و ...

آیا اصلاح طلبان امکان پیش برد اصلاحات را دارند - تفاوت های مجالس ششم، هفتم و هشتم


اصلاح طلبان پیشرو در انتخابات مجلس هفتم انتخابات را به نشانه اعتراض تحریم کردند اما در انتخابات مجلس هشتم شرکت مشروط دارند و تنها در مناطقی که نماینده دارند شرکت می کنند.

پس از انتخابات مجلس هفتم، کیهان، صدا و سیما و ... از حضور پرشور مردم تشکر کردند و آن را نشانه پشتیبانی مردم از نظام دانستند و انتخاب شدن نمایندگان اصولگرا را نشانه این نامیدند که مردم به خاطر اینکه اصلاح طلبان مخالف نظام بودند، اصولگرایان را انتخاب کردند. فکر نمی کنم در این که این تحلیل ها چقدر صحت دارند نیازی به بحث باشد.
در انتخابات مجلس هشتم، گروه هایی که تحریم را انتخاب کرده اند کمتر هستند و در نتیجه به احتمال بسیار زیاد، تعداد رأی داده شده از 4 سال پیش بیشتر خواهد بود (افزایش جمعیت ایران را هم باید در نظر گرفت، که نظام در اعلام نتایج، اشاره ای به آن نخواهد کرد و تنها آمارها را مقایسه خواهد کرد).
در ضمن مردم می توانند با تحریم انتخابات در شهرهایی که نماینده اصلاح طلب واقعی ندارند، اعتراض خود را بسیار واضح تر نمایش دهند. اگر شاهد تفاوت شدید مشارکت مردم در شهرهای مختلف (مثلاً 30% و 70%) باشیم، این نشانه ای غیر قابل کتمان برای حمایت مردم از اصلاحات خواهد بود که اگر اصلاح طلبان از 10 سال گذشته درس گرفته باشند، می توانند از آن استفاده کنند. مردم شهرهایی که نامزد اصلاح طلب ندارند، می توانند حتی در شهرهای دیگر به نامزدین اصلاح طلب رأی بدهند تا این اختلاف مشارکت بیشتر گردد.

من فکر می کنم اصلاح طلبان اگر هم در انتخابات موفق شدند، در ابتدا نباید دست به کارهای بزرگ و قهرمانانه بزنند. باید ابتدا اعتماد آفرینی کنند و بعد با قدم های کوچک شروع و بعد اصلاحات را وسعت بخشند. برعکس کاری که در مجلس ششم کردند و با قدم های بزرگ شروع کردند و به مرور زمان هی قدم ها کوچکتر شد تا به ایست رسید.

اصلاح طلبان در مجلس ششم دارای اکثریت بودند. در انتخابات مجلس هشتم حتی در صورت انتخاب شدن 100% نامزدین اصلاح طلب، بازهم به احتمال زیاد اکثریت نخواهند شد.
تنها نکته مثبت مجلس هشتم نسبت به مجلس ششم در این خصوص این است که اصولگرایان نمی توانند تمام مشکلات کشور را گردن اصلاح طلبان بیندازند و بگویند تقصیر اینهاست و اینها بی عرضه هستند، اگر ما سرکار بودیم فلان می کردیم و بهمان می کردیم. این هم فرصت خوبی است برای اصلاح طلبان که با آسودگی بیشتری به برنامه ای که انشاءالله دارند برسند.

شب امتحانی، شب انتخاباتی

این شب انتخاباتی بالاترین شده مثل شب امتحان خونه بچه ها!
اون موقع می زدیم تو سر و کله خودمون که درس بخونیم (چون در طول سال نخونده بودیم) و الآن هم همه تو بالاترین می زنند تو سر و کله خودشون که طرف مقابل رو مجاب کنند که بالاخره باید داد یا نه! منظورم رأیه دیگه (چون تا قبل از این خودشون هم نمی دونستن بالاخره میخوان رأی بدن یا نه).
این هم بخشی از نظرهای موضوعات داغ روز:

یکی از دلالیم این است که یک نماینده مجلس حکومت اسلامی حتی حق مصاحبه خارجی ندارد! پس چطور میتواند مدافع حقوق مردمی باشد که به او رای میدهند؟

پس فقط لازم است نمایندگای را انتخاب کنی که خواهان تغییر این قانون می باشند. این می شود اولین قدم.

موجو جان! مشکل اینجاست که هنوز رای دهندگان هم نگفتند اگر رای بدهند چه خواهد شد!

من می گم اگر به تعداد کافی رأی بدهیم و یک اقلیت قوی در مجلس داشته باشیم. این اقلیت می تواند:
1) برخی اخبار پشت پرده را در نطق های قبل از دستور اعلام نماید، همان کاری که در مجلس ششم هم تا حدودی می شد.
2) نمایندگان اکثریت نمی توانند هر لایحه ارسالی از دولت یا قانونی دلشان خواست تصویب کنند (باید توجه کرد که در بین خودشان هم همیشه اختلاف بوده، مثل مجلس هفتم) و نمایندگان اصلاح طلب می توانند حتی آراء دیگر نمایندگان مخالف را نیز جذب کنند.
3) می توانند بلندگویی برای مظلومین باشند، از طریق دیدارهای مردمی و بخصوص کمیسیون اصل نود (مانند مجلس ششم)
4) ...

اصلاحات جهت رسیدن به آزادی بیشتر باید قدم به قدم باشد. باید تا حدودی اعتماد مخالفان را هم جذب کرد تا با تمام قوا جلوی اصلاحات را نگیرند. برای اینکه اصلاح طلبان موفق باشند، فکر می کنم باید قدم های اولیه را کوچکتر بردارند و یواش یواش سرعت را زیاد کنند. برعکس مجلس ششم که قدمهای اول را بزرگ برداشت و بعد یواش یواش مجبور شد قدم ها را کوچک و کوچکتر کند.

این انتظار را از مجلس نداریم، حق مردم را بتواند بگیرد، عوض کردن حکومت پیشکش. ولی این مجلس عرضه ی چنین چیزی ندارد.

اگر مجلس عرضه و توان گرفتن حق مردم را داشت که اینجا بهشت می شد. فکر می کنم این اون ایده الیه که همه می خواهیم بهش برسیم. من با دادن رأی و شاید تو با ندادن رأی.

دوست عزیز، شما فراموش کردید که اولاً همان مجلس بارها و بارها این مردم را نامحرم حساب کرد. یادم هست که بهزاد نبوی نایب رئیس مجلس ششم، پس از اینکه نمایندگان آنموقع برای دوره ی بعد به صورت فله ای رد صلاحیت شدند، بارها و بارها به شورای نگهبان اخطار داد که اگر در رد صلاحیت ها تجدید نظر نکنید، ما اصلاح طلبان ناگفته های زیادی را برای مردم ایران افشا می کنیم. !! ( باج خواهی) - اگر ناگفته هایی وجود دارند که مردم ایران باید از آن مطلع شوند، چرا آقایان میخواستند با باج خواهی و گرفتن امتیاز از جلادان شورای نگهیان، این اسرار و ناگفته ها را معامله کنند؟ و همچنین همگان به خاطر داند حکم حکومتی آقای خامنه ای را که جلوی اصلاح قانون مطبوعات را در مجلس گرفت و صدای احدی نیز درنیامد و مجلس ُ پیگیر ِ مطالبات و حقوق مردم! به آسانی سر بر مُهر نامه ی رهبر نهادد و "چشم" گفت. عزیز جان، طفره نروید. نمیتوان منکر شد که در نظام ولایت فقیه امکان پیشبرد هیچ چیز وجود ندارد.

اولاً باید قبول کرد که مسئولیت رسمی مانند نمایندگی مجلس محدودیت هایی دارد و در عین حال اسراری وجود دارند که شاید تا مدتی اعلام نشوند. در تمام کشورهای دنیا این امر صدق می کند.
اگر آقای بهزاد نبوی چنین چیزی گفته اند، یک اشتباه سیاسی مرتکب شده اند که به ضرر خودشان و حزبشان است. دلیلی ندارد اگر از یک نفر خوشتان نیاید، از حزب وی نیز رویگردان شوید. البته من شخصاً به آقای بهزاد نبوی رأی دادم و هنوز هم خوشحال هستم از این رأی خودم.
اصلاح قانون مطبوعات قدم بزرگی بود که باید دیرتر برداشته می شد (شاید اواخر مجلس ششم). فکر می کنم اصلاح طلبان کمی جوگیر شده بودند و حریف را دست کم گرفته بودند (البته من اون موقع خیلی از این حرکتشان خوشم آمد و بیشتر ناراحت بودم چرا پافشاری بیشتری نکردند). در ضمن برخی مواقع هم باید برای جلوگیری از شر بزرگتر (مثلاً جنگ داخلی یا ...) شر کوچکتر را پذیرفت. بخصوص اگر مقام مهمی داشته بشید.

امیوارم رویاهای شما به واقعیت بپیوندد ولی یادت نره دوست عزیز، بچه ای که میخواد را رفتن یادبگیره، 4 بار میخوره زمین دفعه ی پنجم راه رفتنو یاد می گیره. ما مردم ایران 29 ساله داره میخوریم زمین، هوز نتونستیم به قول شما راه رفتنو یاد بگیریم. 29 ساله داره سرمون کلاه میره، هنوز کلاه رو نمی بینیم.

برای رسیدن به دموکراسی ایده آل خیلی بیشتر وقت لازم هست. کشورهای غربی که مدت ها پیش از ما تمرین دموکراسی را آغاز کرده اند، هنوز هم به دموکراسی ایده آل نرسیدند.