این شب انتخاباتی بالاترین شده مثل شب امتحان خونه بچه ها!
اون موقع می زدیم تو سر و کله خودمون که درس بخونیم (چون در طول سال نخونده بودیم) و الآن هم همه تو بالاترین می زنند تو سر و کله خودشون که طرف مقابل رو مجاب کنند که بالاخره باید داد یا نه! منظورم رأیه دیگه (چون تا قبل از این خودشون هم نمی دونستن بالاخره میخوان رأی بدن یا نه).
این هم بخشی از نظرهای موضوعات داغ روز:
یکی از دلالیم این است که یک نماینده مجلس حکومت اسلامی حتی حق مصاحبه خارجی ندارد! پس چطور میتواند مدافع حقوق مردمی باشد که به او رای میدهند؟
پس فقط لازم است نمایندگای را انتخاب کنی که خواهان تغییر این قانون می باشند. این می شود اولین قدم.
موجو جان! مشکل اینجاست که هنوز رای دهندگان هم نگفتند اگر رای بدهند چه خواهد شد!
من می گم اگر به تعداد کافی رأی بدهیم و یک اقلیت قوی در مجلس داشته باشیم. این اقلیت می تواند:
1) برخی اخبار پشت پرده را در نطق های قبل از دستور اعلام نماید، همان کاری که در مجلس ششم هم تا حدودی می شد.
2) نمایندگان اکثریت نمی توانند هر لایحه ارسالی از دولت یا قانونی دلشان خواست تصویب کنند (باید توجه کرد که در بین خودشان هم همیشه اختلاف بوده، مثل مجلس هفتم) و نمایندگان اصلاح طلب می توانند حتی آراء دیگر نمایندگان مخالف را نیز جذب کنند.
3) می توانند بلندگویی برای مظلومین باشند، از طریق دیدارهای مردمی و بخصوص کمیسیون اصل نود (مانند مجلس ششم)
4) ...
اصلاحات جهت رسیدن به آزادی بیشتر باید قدم به قدم باشد. باید تا حدودی اعتماد مخالفان را هم جذب کرد تا با تمام قوا جلوی اصلاحات را نگیرند. برای اینکه اصلاح طلبان موفق باشند، فکر می کنم باید قدم های اولیه را کوچکتر بردارند و یواش یواش سرعت را زیاد کنند. برعکس مجلس ششم که قدمهای اول را بزرگ برداشت و بعد یواش یواش مجبور شد قدم ها را کوچک و کوچکتر کند.
این انتظار را از مجلس نداریم، حق مردم را بتواند بگیرد، عوض کردن حکومت پیشکش. ولی این مجلس عرضه ی چنین چیزی ندارد.
اگر مجلس عرضه و توان گرفتن حق مردم را داشت که اینجا بهشت می شد. فکر می کنم این اون ایده الیه که همه می خواهیم بهش برسیم. من با دادن رأی و شاید تو با ندادن رأی.
دوست عزیز، شما فراموش کردید که اولاً همان مجلس بارها و بارها این مردم را نامحرم حساب کرد. یادم هست که بهزاد نبوی نایب رئیس مجلس ششم، پس از اینکه نمایندگان آنموقع برای دوره ی بعد به صورت فله ای رد صلاحیت شدند، بارها و بارها به شورای نگهبان اخطار داد که اگر در رد صلاحیت ها تجدید نظر نکنید، ما اصلاح طلبان ناگفته های زیادی را برای مردم ایران افشا می کنیم. !! ( باج خواهی) - اگر ناگفته هایی وجود دارند که مردم ایران باید از آن مطلع شوند، چرا آقایان میخواستند با باج خواهی و گرفتن امتیاز از جلادان شورای نگهیان، این اسرار و ناگفته ها را معامله کنند؟ و همچنین همگان به خاطر داند حکم حکومتی آقای خامنه ای را که جلوی اصلاح قانون مطبوعات را در مجلس گرفت و صدای احدی نیز درنیامد و مجلس ُ پیگیر ِ مطالبات و حقوق مردم! به آسانی سر بر مُهر نامه ی رهبر نهادد و "چشم" گفت. عزیز جان، طفره نروید. نمیتوان منکر شد که در نظام ولایت فقیه امکان پیشبرد هیچ چیز وجود ندارد.
اولاً باید قبول کرد که مسئولیت رسمی مانند نمایندگی مجلس محدودیت هایی دارد و در عین حال اسراری وجود دارند که شاید تا مدتی اعلام نشوند. در تمام کشورهای دنیا این امر صدق می کند.
اگر آقای بهزاد نبوی چنین چیزی گفته اند، یک اشتباه سیاسی مرتکب شده اند که به ضرر خودشان و حزبشان است. دلیلی ندارد اگر از یک نفر خوشتان نیاید، از حزب وی نیز رویگردان شوید. البته من شخصاً به آقای بهزاد نبوی رأی دادم و هنوز هم خوشحال هستم از این رأی خودم.
اصلاح قانون مطبوعات قدم بزرگی بود که باید دیرتر برداشته می شد (شاید اواخر مجلس ششم). فکر می کنم اصلاح طلبان کمی جوگیر شده بودند و حریف را دست کم گرفته بودند (البته من اون موقع خیلی از این حرکتشان خوشم آمد و بیشتر ناراحت بودم چرا پافشاری بیشتری نکردند). در ضمن برخی مواقع هم باید برای جلوگیری از شر بزرگتر (مثلاً جنگ داخلی یا ...) شر کوچکتر را پذیرفت. بخصوص اگر مقام مهمی داشته بشید.
امیوارم رویاهای شما به واقعیت بپیوندد ولی یادت نره دوست عزیز، بچه ای که میخواد را رفتن یادبگیره، 4 بار میخوره زمین دفعه ی پنجم راه رفتنو یاد می گیره. ما مردم ایران 29 ساله داره میخوریم زمین، هوز نتونستیم به قول شما راه رفتنو یاد بگیریم. 29 ساله داره سرمون کلاه میره، هنوز کلاه رو نمی بینیم.
برای رسیدن به دموکراسی ایده آل خیلی بیشتر وقت لازم هست. کشورهای غربی که مدت ها پیش از ما تمرین دموکراسی را آغاز کرده اند، هنوز هم به دموکراسی ایده آل نرسیدند.
۲۳ اسفند ۱۳۸۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 Comments:
ارسال یک نظر