۲۳ اسفند ۱۳۸۶

این انتخابات مسیر آینده ایران را مشخص خواهد کرد

ایرانیان به طور متوسط سالی یک بار در انتخابات مختلف شرکت می کنند. در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان اسلام، می توان از وجود یک فرهنگ انتخابات در ایران یاد کرد، اگرچه ایرادات اساسی به آن وارد است. انتخابات مجلس هشتم از بسیاری جهات مهمترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی ایران می باشد. نتایج این انتخابات می تواند حکم دادن در خصوص این جمهوری مبتلا به بیماری مضمن را تسهیل نماید که آیا واقعاً امکان اصلاح از درون توسط نیروهای عملگرای اصلاح طلب و با حمایت جامعه اصلاح طلب وجود دارد یا خیر.
...
ایرانیان در سال 1997 یک رئیس جمهور اصلاح طلب (محمد خاتمی) انتخاب کردند. نتیجه انتخابات برخلاف تمام انتخابات پیشین از قبل قابل تعیین نبود. بهزاد نبوی، یکی از سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، چندی پیش از برخی اقدامات تکان دهنده مذهبیان تندرو پس از پیروزی خاتمی در 23 می 1997 پرده برداشت.
وقتی پیروزی خاتمی مشخص شد، برخی افراد پیش نهاد کردند که در همان شب و پیش از اعلام رسمی نتایج، دو-سه هزار اصلاح طلب پیشرو را دستگیر کنند و در صبح فردا، رقیب خاتمی (آیت الله علی ناطق نوری از جبهه اصولگرایان که حمایت آیت الله خامنه ای، رهبر ایران را دارا بود) را به عنوان پیروز انتخابات اعلام نمایند.
نبوی، که 10 سال به عنوان وزیر با 3 دولت همکاری داشته و معاون رئیس مجلس ششم با اکثریت اصلاح طلبان نیز بوده است ادامه می دهد: افرادی در میدان ولیعصر جمع شده بودند و منتظر دستور بودند تا اقداماتی (بر علیه نتایج انتخابات) انجام دهند.
...
این رقابت از نوع اسلامی-جمهوری خواهی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان به همراه ارگان های حامی می باشد که البته این حامیان از نظر قدرت سیاسی و مالی قابل مقایسه نیستند.
اصلاح طلبان امیدوارند این اختلاف را با نارضایتی مردم از اصولگرایان و بخصوص احمدی نژاد جبران کنند. از جمله عدم پایبندی به شعارهایی که احمدی نژاد پیش از انتخابات داد، تورم شدید و بیکاری با وجود قیمت بسیار بالای نفت. نارضایتی جوانان و بخصوص دختران از حضور و فشار نیروی انتظامی نیز روز به روز بیشتر می شود.

با وجود تمام تردیدها، به نظر می آید این تفکر تقویت شده است که تحریم انتخابات فایده ای ندارد. در انتخابات شورای شهر در سال 2003 در سراسر کشور کمتر از 25% واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند. به این ترتیب احمدی نژاد شهردار تهران شد.
در انتخابات مجلس در سال 2004 نیز نزدیک به 50% واجدین شرایط سر صندوق های رأی حاضر نشدند. این امر باعث تشکیل مجلسی با اکثریت اصولگرا شد که کار دولت خاتمی را مشکل کرد. دلیل حضور کم تعداد در این انتخابات، ناامیدی و سرخوردگی رأی دهندگان به خاتمی بود که به خواسته های خود نرسیده بودند. در مرحله دوم انتخابات ریاست جموری سال 2005، حدود 42% واجدین شرایط در انتخابات شرکت نکردند.

شهردار پیشین، احمدی نژاد، به ریاست جمهوری رسید. پیدا کردن دلیلی جهت تحریم انتخابات برای واجدین شرایط رأی دادن در ایران بسیار سخت خواهد بود. نیروها، سیاستمداران و شخصیت هایی که خواستار تحریم بودند، پس از رئیس جمهور شدن احمدی نژاد، هر روز از فاجعه بودن سیاست های داخلی و خارجی ایران می نوشتند.
اگرچه شورای نگهبان همچنان می تواند مانند زمان مجلس ششم، جلوی اصلاحات را بگیرد، اصلاح طلبان قصد دارند قوای قانونگذاری را بدست آورند و امیدوارند بتوانند از تجربیات متعددی که در مجلس ششم کسب کردند، استفاده کنند.

مجلس ششم تالار بحث موافق و مخالف بود. علی اکبر موسوی خوئینی، دبیر کل سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوارتحکیم وحدت)، در سال 2003 و به عنوان نماینده مجلس ششم گفته بود: "مشکل اصلی کشور ما این است که سازمان ها و نهادهایی وجود دارند که خارج از نظارت دولت هستند. اینها تحت حفاظت و کنترل یک نفر می باشند که اجازه هیچگونه تغییر و اصلاحی را نمی دهد و فرای قانون قرار دارد."

بسیاری از اصلاح طلبان در صورت گشایش بیشتر شرایط داخلی حتی اصل ولایت فقیه را زیر سؤال خواهند برد. در حقیقت بسیاری از آنها در حال حاضر نیز اعتقادی به آن ندارند و مشکل اصلی کشور را همین اصل می دانند. بسیاری از اصلاح طلبان حتی خواهان تغییر قانون اساسی ایران هستند که اجازه اصلاحات اساسی را نمی دهد، زیرا طبق قانون، ولایت فقیه فرای قانون است.

14 مارس می تواند سنجشی باشد برای فرهنگ انتخاباتی ایران. تاکنون حضور کم تعداد در انتخابات همواره به ضرر کشور بوده است. سیاست گاهی اوقات شبیه بازی فوتبال است. باید تا پایان بازی، بازی کرد، در غیر این صورت خواهید باخت. ایرانیان خاتمی و یک مجلس اصلاح طلب انتخاب کردند. وقتی خواسته های آنان به طور کامل برآورده نشد، زمین بازی را پیش از پایان بازی ترک کردند و زمین را به احمدی نژاد و مجلس اصولگرا واگذار کردند. 14 مارس برای انتخابات آتی ریاست جمهوری نیز تعیین کننده خواهد بود. آینده ایران به این دو انتخابات بستگی دارد.
لینک متن کامل به زبان آلمانی: http://www.heise.de/tp/r4/artikel/27/27045/1.html