۲۷ شهریور ۱۳۸۲

تحريم انتخابات مجلس؟؟؟
نيروهاي اپوزيسيون خارج از کشور يکي يکي اعلاميه هايي در حمايت از تحريم انتخابات مجلس صادر مي کنند.
ايرانيان داخل کشور هم هنوز بين رأي دادن و ندادن سردرگم هستند، البته زياد هم موضوع برايشان مهم نيست و سر اين موضوع چک و چونه نمي زنند.
شخص در رأي دادن و ندادن خود آزاد است و براي رأي ندادن دليلي نمي خواهد. اما نيروهاي سياسي بخصوص براي دعوت مردم به شرکت يا عدم شرکت در انتخابات بايد دليل بياورند. اگر مردم در انتخابات شرکت نکنند چه چيزي بدست خواهند آورد؟ جناح راست ايران (مخالفين اصلاح يا تغيير وضع موجود) با مثلاً 10% آراء واجدين شرايط مجلس را بطور کامل در اختيار خواهند گرفت. اما بعد چه؟ چه چيزي نسيب مردم خواهد شد؟ نيروهاي اپوزيسيون موظفند دلايل خود براي عدم شرکت مردم در انتخابات را به مردم اعلام کنند، نه اينکه بدون برنامه و تنها به دليل مخالفت با جمهوري اسلامي بگويند "شرکت نکنيد و تحريم کنيد".
من شخصاً هنوز تصميم قطعي نگرفتم، اما احتمالاً در انتخابات پيش رو شرکت نخواهم کرد. دليل من هم اين است که در بهترين شرايط و اگر نمايندگان فعلي مجلس را رد صلاحيت نکنند (همين نمايندگاني که نامه به رهبري را نوشتند و سعي در تغيير قانون مطبوعات و تصويب قانون منع شکنجه و ... را داشتند و موفق نشدند) همين نمايندگان که بهترين نيروهاي اصلاح طبان داخل نظام هستند مجدداً به نمايندگي انتخاب خواهند شد. اين آقايان در 4 سال گذشته چه کاري توانستند بکنند که در دوره دوم مي خواهند بکنند؟ آيا پس از 7 سال حمايت از برنامه اصلاح طلبان که موفقيت آميز نبود (در بخش عمل و نه تئوري و فرهنگي) نبايد راه ديگري را آزمود؟ اگر اصلاح طلبان فکر مي کنند روش آنها موفقيت آميز بوده است بايد نتايج اجراي برنامه هاي اصلاحي خود طي اين 7 سال را به اطلاع مردم برسانند. اگر هم با مردم هم عقيده هستند که برنامه اصلاحي قبلي آنها نتيجه عملي در بر نداشته و يا ناکافي بوده، برنامه ديگري که قصد دارند در دوره بعد اجرا کنند را به مردم اطلاع دهند تا مردم در صورت قبول آن، در انتخابات شرکت کرده و به اصلاح طلبان رأي دهند. در غير اينصورت حتي تأييد صلاحيت اصلاح طلبان خارج نظام (داخل کشور) مانند نهضت آزادي و ملي-مذهبي ها هم مردم را به پاي صندوق رأي نخواهد کشاند (همان اتفاق که در انتخابات شوراها هم رخ داد).
اين طور که پيداست نه اپوزيسيون خارج از کشور، نه اپوزيسيون داخل کشور، نه اصلاح طلبان و نه مخالفين اصلاحات، هيچ کدام برنامه مشخصي براي آينده ندارند (مشکل اصلي ما ايرانيان) و همه منتظرند ببينند در روز انتخابات مردم چه تصميمي مي گيرند. به هر حال وضعيت موجود نمي تواند براي مدت طولاني ادامه يابد.
در صورت عدم شرکت مردم در انتخابات (در حد انتخابات شوراها و يا کمتر) فشار داخلي و خارجي بر نظام افزايش خواهد يافت. فشاري که شايد نظام از تحمل آن بر نيايد. اين فشار مطمئناً مانند نسيمي که از کنار قله دماوند عبور مي کند (اشاره آقاي رفسنجاني به ناآرامي هاي مردمي خرداد ماه سال جاري) نخواهد بود.
سقوط نظام و يا عقب نشيني ناگهاني آن از مواضع خود باعث هرج و مرج و عقب افتادن مجدد کشور از حرکت رو به جلوي جهاني خواهد بود. مردم هزينه بالايي خواهند پرداخت و .... بهترين راه براي فرار از اين سناريو قبول اصلاحات عمقي و قدم به قدم از سوي سران نظام (شخص رهبر) خواهد بود تا مردم قدم به قدم از فشار شديد داخلي بر نظام بکاهند و با گذشت زمان با نظام آشتي کنند که اين امر باعث کاهش فشار خارجي نيز خواهد شد. اين اصلاحات عمقي و قدم به قدم مي تواند به ترتيب عبارت باشد از تصويب لوايح دوگانه (آزادي انتخابات و افزايش قدرت رئيس جمهور منتخب مردم)، اجراي قانون اساسي (حذف نهادها و دادگاه هاي غير قانوني که در قانون اساسي نيامده اند، قبول رهبري در چارچوب قانون و نه مطلقه و فراقانوني بودن وي، اصل برائت و ...)، عدم دخالت در زندگي خصوصي مردم، آزادي زندانيان سياسي و اعلام عفو عمومي و آشتي ملي (کساني که حقي از آنان ضايع شده نيز احتمالاً براي منافع ملي از حقوق خود چشم پوشي کرده و با نظام آشتي خواهند کرد)، آزادي مطبوعات، انديشه و .... البته آقاي رفسنجاني در جايي در پاسخ به شخصي که گفته بود اشتباه شاه را تکرار نکنيد (فضاي بسته زمان شاه) پاسخ داده بود که ما اشتباه شاه را تکرار نخواهيم کرد و فضاي سياسي، فرهنگي را باز نخواهيم کرد. ظاهراً آقاي رفسنجاني و دوستان وي اعتقاد دارند که شاه به دليل باز کردن نسبي فضاي سياسي-فرهنگي سقوط کرد که البته تا حدودي درست است و باز کردن فضاي سياسي-فرهنگي پس از يک دوره فشار شديد و فضاي کاملاً بسته مي تواند نظام را از درون متلاشي کند. اما آيا شاه خود خواست اين فضاي باز را ايجاد کند و يا مجبور شد؟ مطمئناً فضاي سياسي-فرهنگي بسته – بخصوص در دنياي امروز – نمي تواند ادامه يابد و حاکمان کشور دير يا زود تحت فشار داخلي و خارجي يا مجبور به واگذاري قدرت خواهند شد و يا مجبور به باز کردن فضاي سياسي-فرهنگي خواهند شد که باز هم باعث سقوط آنها خواهد شد. تنها راه براي جلوگيري از اين اتفاق (که هر دو با خونريزي و هزينه بسيار زياد براي مردم همراه خواهد بود) و ممکن است جواب دهد، همين اصلاحات عمقي-قدم به قدم و باز کردن تدريجي فضاي سياسي-فرهنگي از بالا خواهد بود.