در انتخابات شرکت کنیم یا نه؟ (بخش دوم)
من شخصاً تصمیم گرفته ام در انتخابات شرکت کنم. البته هستند افرادی که اعتقاد دارند نباید در انتخابات شرکت کرد.
همانطور که قبلاً گفتم، من در انتخابات دوم شوراهای شهر و هفتم مجلس شرکت نکردم و از این کار پشیمان هم نیستم. البته در انتخابات نهم ریاست جمهوری شرکت کردم که بازهم پشیمان نیستم و در عین حال فکر می کنم که انتخاب شدن شخصی غیر از نامزد مورد نظر، در مجموع به نفع ایران و اصلاح طلبان بوده است.
از دید من پیشرفتی که کشور در رسیدن به ایده آل من در زمان در دست داشتن قدرت توسط اصلاح طلبان داشت خیلی بیشتر از زمان حال می باشد. سرعت حرکت به سمت ایده آل من در زمان اصلاح طلبان بسیار کند بود که همین امر پس از چند سال باعث دلزدگی و ناامیدی مردم (و تا حدودی خودم) شد. اما به هر حال مسیر حرکت درست بود. اما در حال حاضر سرعت حرکت بیشتر شده است، اما جهت اشتباه است، یعنی از نظر من نه تنها به مقصد (مورد نظر من) نزدیک نمی شویم، بلکه با گذشت زمان دور هم می شویم.
از طرفی فکر می کنم شکست اصلاح طلبان در انتخابات باعث بیدارشدن آنها شد و متوجه شدند که باید از یک سو تلاش بیشتری بکنند و از سوی دیگر تجربه حضور آنها در قدرت، آنها را واقع بین تر کرده است.
به این ترتیب اصلاح طلبان می توانند با ورود مجدد به قدرت و اعتمادآفرینی با نظام و مردم (حتی مخالفان اصلاحات) برنامه های خود را پیش ببرند.
شرکت پرتعداد در انتخابات می تواند باعث حضور اصلاح طلبان در مجلس گردد و فکر می کنم با تجربه ای که کسب کرده اند، بتوانند سرعت پیشرفت اصلاحات مورد نظر را نسبت به دور قبل افزایش دهند. حتی در بدترین حالت نیز سرعت این پیشرفت نزدیک به صفر خواهد شد، ولی حداقل از حرکت منفی آن جلوگیری خواهد شد.
از طرفی با عدم شرکت در انتخابات، می تواند این حرکت منفی فعلی (از دید من و احتمالاً اکثر اصلاح طلبان) ادامه یافته و یا حتی تقویت گردد.
در مقابل طرفداران تحریم انتخابات، اگر اعتقاد دارند که روش آنها بهتر است و فواید بیشتری دارد، باید دلایل خود را اعلام کنند. عدم شرکت در انتخابات چه مزایایی دارد؟ تاکنون با عدم شرکت طرفداران این تفکر در انتخابات، چه مزایایی به دست آمده است؟ اگر نتیجه دادن این روش نیاز به زمان دارد، تا کی باید انتخابات را تحریم کرد و این تحریم ها در نهایت چه نتیجه ای خواهند داد؟
آیا هدف از تحریم، نشان دادن اعتراض ما به اصلاح طلبان است؟ در این صورت آیا این اعتراض هنوز هم کافی نیست؟
آیا هدف از تحریم، نشان دادن اعتراض ما به نظام جمهوری اسلامی ایران است؟ آیا نظام این اعتراض را شنیده است یا خیر؟ آیا دربرابر آن عکس العمل نشان داده است یا خیر؟ تا کی باید این تحریم ادامه یابد تا نظام آنرا بشنود و یا نسبت به آن عکس العمل نشان دهد؟ و این عکس العمل چه خواهد بود؟
آیا هدف از تحریم، نشان دادن اعتراض ما به جامعه بین الملل است؟ آیا جامعه بین الملل این اعتراض را شنیده است یا خیر؟ تا کی باید این تحریم ادامه یابد تا نظام آنرا بشنود و یا نسبت به آن عکس العمل نشان دهد؟ و این عکس العمل چه خواهد بود؟
به هر حال من فکر می کنم عدم شرکت مردم در چند انتخابات (بخصوص شورای دوم و مجلس هفتم) و نیز عملکرد دولت نهم، و همچنین تجربه دولت های هفتم و هشتم و مجلس ششم، درس هایی بودند برای اصلاح طلبان.
من فکر می کنم پرمنفعت ترین و کم هزینه ترین راه برای رسیدن به خواسته هایم، شرکت در انتخابات مجلس هشتم است. امیدوارم اکثریت هم میهنانم هم با من هم عقیده باشند و روز رأی گیری مجدداً شاهد حضور انبوه مردمی پرامید باشیم. البته این چند سال گذشته همه ما را واقع بین تر کرد، به این معنی که امیدواری به آینده را تا حدودی خفه کرده است. امیدوارم در آینده در عین واقع بینی، پر از امید به آینده باشیم.
من شخصاً تصمیم گرفته ام در انتخابات شرکت کنم. البته هستند افرادی که اعتقاد دارند نباید در انتخابات شرکت کرد.
همانطور که قبلاً گفتم، من در انتخابات دوم شوراهای شهر و هفتم مجلس شرکت نکردم و از این کار پشیمان هم نیستم. البته در انتخابات نهم ریاست جمهوری شرکت کردم که بازهم پشیمان نیستم و در عین حال فکر می کنم که انتخاب شدن شخصی غیر از نامزد مورد نظر، در مجموع به نفع ایران و اصلاح طلبان بوده است.
از دید من پیشرفتی که کشور در رسیدن به ایده آل من در زمان در دست داشتن قدرت توسط اصلاح طلبان داشت خیلی بیشتر از زمان حال می باشد. سرعت حرکت به سمت ایده آل من در زمان اصلاح طلبان بسیار کند بود که همین امر پس از چند سال باعث دلزدگی و ناامیدی مردم (و تا حدودی خودم) شد. اما به هر حال مسیر حرکت درست بود. اما در حال حاضر سرعت حرکت بیشتر شده است، اما جهت اشتباه است، یعنی از نظر من نه تنها به مقصد (مورد نظر من) نزدیک نمی شویم، بلکه با گذشت زمان دور هم می شویم.
از طرفی فکر می کنم شکست اصلاح طلبان در انتخابات باعث بیدارشدن آنها شد و متوجه شدند که باید از یک سو تلاش بیشتری بکنند و از سوی دیگر تجربه حضور آنها در قدرت، آنها را واقع بین تر کرده است.
به این ترتیب اصلاح طلبان می توانند با ورود مجدد به قدرت و اعتمادآفرینی با نظام و مردم (حتی مخالفان اصلاحات) برنامه های خود را پیش ببرند.
شرکت پرتعداد در انتخابات می تواند باعث حضور اصلاح طلبان در مجلس گردد و فکر می کنم با تجربه ای که کسب کرده اند، بتوانند سرعت پیشرفت اصلاحات مورد نظر را نسبت به دور قبل افزایش دهند. حتی در بدترین حالت نیز سرعت این پیشرفت نزدیک به صفر خواهد شد، ولی حداقل از حرکت منفی آن جلوگیری خواهد شد.
از طرفی با عدم شرکت در انتخابات، می تواند این حرکت منفی فعلی (از دید من و احتمالاً اکثر اصلاح طلبان) ادامه یافته و یا حتی تقویت گردد.
در مقابل طرفداران تحریم انتخابات، اگر اعتقاد دارند که روش آنها بهتر است و فواید بیشتری دارد، باید دلایل خود را اعلام کنند. عدم شرکت در انتخابات چه مزایایی دارد؟ تاکنون با عدم شرکت طرفداران این تفکر در انتخابات، چه مزایایی به دست آمده است؟ اگر نتیجه دادن این روش نیاز به زمان دارد، تا کی باید انتخابات را تحریم کرد و این تحریم ها در نهایت چه نتیجه ای خواهند داد؟
آیا هدف از تحریم، نشان دادن اعتراض ما به اصلاح طلبان است؟ در این صورت آیا این اعتراض هنوز هم کافی نیست؟
آیا هدف از تحریم، نشان دادن اعتراض ما به نظام جمهوری اسلامی ایران است؟ آیا نظام این اعتراض را شنیده است یا خیر؟ آیا دربرابر آن عکس العمل نشان داده است یا خیر؟ تا کی باید این تحریم ادامه یابد تا نظام آنرا بشنود و یا نسبت به آن عکس العمل نشان دهد؟ و این عکس العمل چه خواهد بود؟
آیا هدف از تحریم، نشان دادن اعتراض ما به جامعه بین الملل است؟ آیا جامعه بین الملل این اعتراض را شنیده است یا خیر؟ تا کی باید این تحریم ادامه یابد تا نظام آنرا بشنود و یا نسبت به آن عکس العمل نشان دهد؟ و این عکس العمل چه خواهد بود؟
به هر حال من فکر می کنم عدم شرکت مردم در چند انتخابات (بخصوص شورای دوم و مجلس هفتم) و نیز عملکرد دولت نهم، و همچنین تجربه دولت های هفتم و هشتم و مجلس ششم، درس هایی بودند برای اصلاح طلبان.
من فکر می کنم پرمنفعت ترین و کم هزینه ترین راه برای رسیدن به خواسته هایم، شرکت در انتخابات مجلس هشتم است. امیدوارم اکثریت هم میهنانم هم با من هم عقیده باشند و روز رأی گیری مجدداً شاهد حضور انبوه مردمی پرامید باشیم. البته این چند سال گذشته همه ما را واقع بین تر کرد، به این معنی که امیدواری به آینده را تا حدودی خفه کرده است. امیدوارم در آینده در عین واقع بینی، پر از امید به آینده باشیم.
0 Comments:
ارسال یک نظر