۲۰ دی ۱۳۸۶

در انتخابات شرکت کنیم یا نه؟ (بخش اول)

دوباره وقت انتخابات شد و وقت فکر کردن درباره اینکه در انتخابات شرکت کنیم یا نه و اگر شرکت کنیم به کی رأی بدیم و ....
البته معمولاً کسانی که به این موضوع فکر می کنند که آیا در انتخابات شرکت کنند یا نه، تا حدودی می دانند که اگر در انتخابات شرکت کنند، به چه کسی می خواهند رأی بدهند.
من در پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران برای اولین بار در انتخابات جمهوری اسلامی ایران شرکت کردم، همچنین در هفتمین، هشتمین و نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و نیز اولین سری انتخابات شوراهای شهر و ششمین دوره انتخابات مجلس. از شرکت خود در این انتخابات هم پشیمان نیستم.
من در هفتمین دوره انتخابات مجلس و دومین دوره انتخابات شوراها شرکت نکردم و بازهم از عدم شرکتم پشیمان نیستم.
در اصل عدم شرکتم در دومین انتخابات شوراها و هفتمین انتخابات مجلس در امتداد هم بود و در خصوص شرکت در نهمین انتخابات ریاست جمهوری نیز در شب قبل از انتخابات تصمیم به رأی دادن گرفتم.
عامل تصمیمم برای عدم شرکت در دومین انتخابات شوراها، کم کاری اصلاح طلبان از نظر من بود و می خواستم به این ترتیب آنها را متوجه این موضوع کنم که اگر فعالیت خود را به همین نحو ادامه دهند، بسیاری از طرفداران آنها که مثل من فکر می کنند از آنها روی گردان خواهند شد.
یکی از دلایل عدم شرکتم در هفتمین انتخابات مجلس نیز همین مورد بالا می باشد، همچنین می خواستم به این ترتیب اعتراض خودم (و مردمی که با من هم عقیده بودند) را در خصوص رد صلاحیت ها به عاملان این رد صلاحیت ها نشان دهم. وقتی هم که برخی اصلاح طلبان تصمیم خود مبنی بر عدم شرکت در انتخابات را اعلام کردند، دیگر شکی وجود نداشت و در نتیجه شرکت نکردم.
اما در مورد نهمین انتخابات ریاست جمهوری:
دلایلم برای عدم شرکت عبارت بودند از اعتراض به کم کاری اصلاح طلبان، اعتراض به نظارت استصوابی شورای نگهبان، احساس اینکه رد صلاحیت و تأیید مجدد صلاحیت دکتر معین شاید یک بازی سیاسی باشد (اگرچه توجیهی برای این مورد نداشتم، ولی به هر حال این احساس وجود داشت).
یکی دیگر از دلایلم برای عدم شرکت این موضوع بود که اصلاح طلبان طی مدتی که در قدرت بودند و ریاست جمهوری و مجلس را در اختیار داشتند، نتوانستند به آن پیشرفتی که حداقل من انتظار داشتم (و احتمالاً خودشان انتظار داشتند) برسند. از طرفی خود اصلاح طلبان نیز بر این موضوع تأکید می کردند و می گفتند که نمی گذارند. پس با توجه به اینکه شرایط فرقی نکرده بود، چه دلیلی داشت دوباره اصلاح طلبان به مجلس بروند و بازهم نتوانند کاری کنند؟
دلیل دیگر هم این بود که کاندیدایی که در صورت شرکت می خواستم به او رأی دهم دکتر معین بود، اما ظاهر و نحوه سخن گفتن ایشان طوری نبود که من را ترغیب به این کار کند. شاید به این دلیل که بیش از حد من را یاد استادان خشک دانشگاهی می انداخت. از طرفی رقبای آقای معین هم، بجز یک نفر که اصلاً احتمال پیروزی به او نمی دادم، آنقدر هم به نظر من بد نبودند که بخواهم برای انتخاب نشدن آنها به معین رأی بدهم، چه در طیف اصلاح طلبان و چه در طرف مقابل.
دلیلی که باعث شد در شب قبل از انتخابات تصمیم به شرکت بگیرم عبارت بودند از اینکه اگر هم در انتخابات شرکت نکنم، چیزی بهتر نخواهد شد و شاید حتی بدتر شود...

1 Comments:

ناشناس گفت...

آزمایش